شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی

شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی

شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی، یکی از مهم‌ترین موضوعات در پرفورمنس مارکتینگ برای بهینه سازی کانال‌های تبلیغاتی است. اما چالش اصلی این است که از میان انواع متریک‌ها و شاخص های دیجیتال مارکتینگ، کدام یک اهمیت بیشتری دارد؟ در ادامه این مطلب قصد دارم مهم‌ترین متریک، معیار یا شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی کمپین‌های تبلیغاتی و تمام کانال‌های ورودی را معرفی کنم. همراه من باشید.

شاخص های کلیدی عملکرد چیست؟

KPI یک معیار قابل اندازه‌گیری است که برای اندازه‌گیری نحوه عملکرد یک بخش کلیدی کسب‌وکار شما یا میزان خروجی آن، استفاده می‌شود. برای وب‌سایت‌ها، شاخص های کلیدی عملکرد می‌توانند شامل «میزان فروش»، «تعداد بازدید»، «میانگین ارزش سبد خرید» و انواع معیارهای دیگر باشد.

نکته حائز اهمیت این است که:

KPIها نوعی از متریک هستند؛ اما تمام متریک‌ها KPI نیستند!

فقط به این دلیل که برخی از اطلاعات قابل اندازه گیری هستند، به این معنی نیست که دنبال کردن و یا اندازه گیری مداوم آنها ارزشمند خواهد بود!

تفاوت میکرو کانورژن و ماکرو کانورژن چیست؟

به طور کلی، تمام انواع متریک‌ها را می‌توان به دو دسته کلی ماکرو کانورژن و میکرو کانورژن تقسیم کرد. به عنوان مثال، ماکرو کانورژن برای وب سایت، تبدیل ترافیک ورودی سایت به درآمد است. از طرف دیگر، میکرو کانورژن اقداماتی هستند که کاربر انجام می‌دهد که یا در مسیر ماکرو کانورژن درآمدزا هستند یا اصلاً به درآمدزایی مرتبط نیستند. درواقع می‌توان گفت که میکرو کانورژن، نقاط عطف فرایند خرید یا اقدامات ثانویه کاربر در سایت یا اپلیکیشن شما هستند.

نمونه‌های از میکرو کانورژن عبارت است از:

  • میزان بازدید از صفحه پرداخت (checkout)
  • میزان بازدید هر کاربر (pageviews per user)
  • اضافه کردن آیتم به سبد خرید

توجه: میکرو کانورژن‌ها را به عنوان شاخص کلیدی عملکرد برای بهینه سازی در نظر نگیرید! در واقع میکرو کانورژن‌ها ممکن است نشان دهنده علاقه باشد، اما به شما کمک نمی‌کند که کاربر را متقاعد کنید که روی «خرید» کلیک کند.

ردیابی و نظارت بر میکرو کانورژن‌ها اهمیت دارد یا نه؟

بازدیدکنندگان سایت و اپلیکیشن مهم هستند؛ بدون بازدیدکننده، فروشی هم نخواهید داشت؛ اما به اندازه فروش مهم نیستند. معیارهای زیادی وجود دارد که برای کسب و کار کلیدی نیستند، بنابراین باید کمتر به آنها توجه کنیم. اگرچه میکرو کانورژن‌ها دید خوبی برای بهینه سازی کمپین‌ها به شما می‌دهند، اما منجر به دریافت پول برای خدمات شما نمی‌شوند. این بدان معنا نیست که به هیچ وجه نباید این معیارها و کانورژن‌های خرد را زیر نظر داشته باشید. ردیابی و نظارت این معیارها مفید است؛ زیرا آنها به شما اطلاع می‌دهند که کدام بخش از سایت یا خدمات شما نیاز به توجه دارد و زمینه را برای کانورژن‌های آینده فراهم می‌کند.

اما شما باید تنها بر اساس متریک‌های پول ساز تصمیم بگیرید، نه بر اساس میکرو کانورژن‌ها!

کدام متریک‌ها شاخص کلیدی عملکرد برای بهینه سازی نیستند؟

به طور کلی، معیارهایی مانند بازدید از صفحه به ازای هر کاربر، نرخ کلیک، نرخ پرش و میانگین زمانی که کاربر در سایت می‌گذراند، شاخص کلیدی عملکرد نیستند. اساس، تمام معیارهایی که به مستقیماً به پول ختم نمی‌شوند را نباید به عنوان KPI برای بهینه سازی در نظر گرفت.

  • آیا بهتر است شخصی در هر بازدید از سایت ما زمان بیشتری را صرف کند یا کمتر؟ پاسخ به این سوال غیر ممکن است!
  • آیا بهتر است کسی پول بیشتری در سایت ما خرج کند یا کمتر؟ پاسخ به این سوال کاملا مشخص است؛ بیشتر!

4 شاخص کلیدی عملکرد برای بهینه سازی کمپین‌ها

در ادامه چهار KPI وجود دارد که برای بهینه سازی وب سایت مهم هستند را معرفی خواهم کرد:

درآمد از هر بازدید کننده (Revenue per visitor)

درآمد به ازای هر بازدیدکننده (RPV) صرفاً میانگین پولی است که به ازای هر بازدیدکننده به دست آورده اید. RPV یک معیار مهم است زیرا بینش مستقیمی در مورد اینکه اقدامات وب سایت در نهایت به پول تبدیل می‌شود  یا نه، ارائه می‌دهد. هرچه این عدد بیشتر باشد، کسب و کار شما درآمد بیشتری  خواهد داشت.

نرخ تبدیل (Conversion rate)

اگر وب سایت شما فروشگاهی نیست و یا خدمت یا محصول شما به طور مستقیم از طریق سایت به فروش نمی‌رسد، احتمالا قادر به اندازه گیری RPV نیز نخواهید بود. در چنین شرایط باید به دنبال بهینه سازی نرخ تبدیل باشید.

هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost – CAC)

اینکه چقدر برای جذب هر مشتری هزینه می‌کنید، CAC نامیده می‌شود. هزینه جذب اولیه هر مشتری باید کمتر از سودی باشد که پس از تبدیل آنها به دست می‌آید ( یا کمتر از LTV باشد). این شاخص کلیدی عملکرد برای بهینه سازی، باید به‌گونه‌ای بهینه شود که هزینه‌ها را به حداقل رسانده تا در نهایت سود خود را به حداکثر برسانید.

اگر کارآفرینی هستید که برای کسب و کار بعدی خود برنامه ریزی می‌کنید، نمی‌توانید هزینه‌های جذب مشتری را نادیده بگیرید. اساساً، بزرگ‌ترین دلیل سقوط بسیاری از شرکت‌های نوپا این است که CAC آنها از LTV یا ارزش طول عمر آنها برای مشتریانشان بیشتر است.

ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value – LTV)

ارزش طول عمر مشتری، یکی از مهم‌ترین شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی است که به‌نوعی پیش بینی از آینده در مورد اینکه سود خالص از هر مشتری چقدر خواهد بود، در اختیار ما قرار می‌دهد. شما باید مشخص کنید که یک مشتری در مدت طولانی چقدر ارزش دارد.

به عنوان مثال، فرض کنید سه مشتری به طور هم‌زمان یکی از محصولات شما  را خریداری می‌کنند و ماهیانه 50 هزار تومان می‌پردازند. یکی یک ماه مشتری می‌ماند، دومی 3 ماه و سومی 2 سال. در حالی که هر 3 آن‌ها هنگام خرید 50 هزار تومان پرداخت کردند، LTV ‌های آنها بسیار متفاوت خواهد بود: 50.000، 150.000 و 1.200.000 تومان. مشتریان ارزش یکسانی برای کسب و کار شما ندارند و هر چه سریع‌تر بتوانید پیش بینی کنید که چه مشتری LTV بالاتری دارد، بهتر است. با این حال، اندازه گیری LTV ممکن است دشوار باشد و تنها حدود 40٪ از شرکت‌ها قادر به اندازه گیری ارزش طول عمر مشتری هستند. تنها راه جمع‌آوری اطلاعات و جمع‌آوری آن در یک مدل پیش بینی است که داده‌های استخراج شده را برای پیش بینی رفتار مشتری استفاده می‌کند.

خرید مستقیم مشتری از ارزش بالایی برخوردار است، اما این مشتریان رفتارهای دیگری نیز دارند که می‌تواند به بهبود درآمد شما نیز کمک کند. مثال‌هایی از جمله بازاریابی غیرمستقیم، مانند بازاریابی دهان به دهان و یا بازاریابی ارجاعی (ریفرال) ردیابی این رفتارها، مانند بازدید از سایت، باعث ایجاد مدل LTV مثمر ثمری خواهد شد.

ارزش اصلی این مدل‌ها و فرمول‌ها این است که به بازاریابان ایده بدهد بودجه خود را کجا سرمایه‌گذاری کنند و چقدر برای جذب مشتری هزینه کنند. تمرکز روی افرادی که خرید بیشتری از شما دارند، انجام فعالیت‌های بازاریابی را برای شما ساده‌تر خواهد کرد. علاوه بر این، دانستن درآمد شرکت خود در طول زمان برای یک مشتری خاص به شما این امکان را می‌دهد که تصمیم بگیرید آیا می‌توانید برای ارائه خدمات تخفیف دهید و در عین حال سود مالی داشته باشید، ارزش ایجاد کنید و ترافیک بیشتری به سایت خود هدایت کنید. با ردیابی معیارهای مناسب و تلاش برای بهبود آنها، می‌توانید یک استراتژی برای بازگرداندن پول نقدی که خرج می‌کنید و حتی کسب سود ایجاد کنید.

نحوه مدل سازی LTV

چگونه می‌توانید LTV مشتری را در زمان خرید پیش بینی کنید؟ کار سختی است. محاسبه دقیق LTV برای مشتریان تازه جذب شده دشوار است؛ زیرا بدیهی است که اطلاعات تراکنش کمی برای پیش بینی رفتار آینده آنها دارید. اما شما اطلاعات مفیدی در مورد ماهیت فرایند خرید دارید، به عنوان مثال، کانال جذب، شاید برخی از اطلاعات کمپین و اطلاعات مربوط به اولین تراکنش (به عنوان مثال، کالای خریداری شده، قیمت پرداخت شده، هرگونه تخفیف اعمال شده، و غیره). بتواند در مدل سازی ارزش طول عمر مشتری به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی، کمک کند.

شما در مورد LTVهای مشتریان قبلی که با هر یک از این ویژگی‌های مختلف گروه بندی شده‌اند، چیزهای زیادی می‌دانید، بنابراین می‌توانید با در نظر گرفتن میانگین وزنی این مشتریان با وزن تعیین شده بر اساس میزان نزدیکی رفتار، یک “حدس” مناسب برای مشتری جدید داشته باشید.

در ابتدا، ممکن است این موضوع پیچیده به نظر برسد، اما این‌طور نیست. در واقع، شرکت‌ها می‌توانند این کار را در یک فرایند تقریباً واقعی خودکار پیاده سازی کنند، بنابراین می‌توانند فوراً در مورد اینکه آیا مشتری جدید به زودی در دسته مشتری‌های خاص یا VIP قرار می‌گیرد یا نه تصمیم‌گیری کنند.

بهترین راه برای انجام این کار استفاده از نرم افزاری برای خودکارسازی جمع آوری داده‌های خود مانند Google Analytics است. البته گوگل شیت و اکسل نیز می‌توانند برای جمع آوری و تحلیل دیتا استفاده شوند.

مدل پیش بینی LTV؛ ارزش طول عمر مشتری را چطور پیش بینی کنیم؟

برای پیش بینی رفتار مشتری‌ها در آینده به یک تحلیلگر داده نیاز دارید. اما شما می‌توانید برای شروع و در مراحل اولیه، از فرمول زیر برای پیش بینی ارزش طول عمر مشتری به عنوان مهم‌ترین شاخص کلیدی عملکرد برای بهینه سازی، استفاده کنید:

(متوسط ​​ارزش فروش) * (تعداد تراکنش‌های تکراری) * (میانگین زمان بازگشت در ماه‌ها یا سال‌ها)

برای درک بهتر مدل پیش بینی ارزش مشتری، به این مثال توجه کنید. مدل کسب درآمد از طریق عضویت در ورزشگاه را در نظر بگیرید. یک مثال ساده می‌تواند ارزش مادام‌العمر یک عضو ورزشگاه باشد که به مدت 3 سال هر ماه 200 هزار تومان خرج می‌کند. در این صورت ارزش طول عمر مشتری به صورت زیر خواهد بود:

(200.000) * (12) * (3) = 7.200.000

از این مثال فرضی می‌توانید ببینید که چرا بسیاری از باشگاه‌ها برای کمک به افزایش تعداد مشتری‌ها، با پیشنهاد عضویت شروع رایگان فعالیت بازاریابی خود را شروع می‌کنند. صاحبان باشگاه‌ها می‌دانند تا زمانی که کمتر از 7.200.000 تومان برای به دست آوردن یک عضو جدید هزینه کنند، مشتری در مدت زمان کوتاهی سودآور خواهد بود.

خلاصه مطلب

شاخص های کلیدی عملکرد برای بهینه سازی انواع مختلفی دارند که در این مطلب من به 4 مورد از مهم‌ترین آنها که شامل درآمد به ازای هر بازدید کننده؛ نرخ تبدیل؛ هزینه جذب مشتری؛ ارزش طول عمر بود، اشاره کردم. دانستن اینکه چقدر برای جذب مشتری هزینه می‌شود، نشان می‌دهد که برای انجام فعالیت‌های بازاریابی خود، چقدر هزینه کرده‌اید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت مشاوره و آموزش

برای دریافت مشاوره نصب و راه اندازی آنالیتیکس 4 و ایونت ترکینگ از طریق گوگل تگ منیجر، از طریق شماره تماس زیر با من در ارتباط باشید.