کوری بنری (banner blindness)، اگرچه هم برای ناشران دیجیتال و هم برای تبلیغکنندگان آزاردهنده است، اما واقعیتی ناخوشایند است که هر دو طرف باید آن را درک کرده و سپس بر آن غلبه کنند.
با اشباع شدن فضای دیجیتال از تبلیغات، بازدیدکنندگان وبسایت شروع به تجربه یک پدیده روانی به نام کوری بنری کردند. در این پدیده، کاربران نسبت به بنرهای تبلیغاتی بیتفاوت شده و عملاً آنها را نادیده میگیرند.
این خبر خوبی برای بسیاری از ناشرانی که درآمد خود را به شدت وابسته به تبلیغات کردهاند، نیست. در حالی که پیشبینی میشود هزینه جهانی تبلیغات دیجیتال از 626.9 میلیارد دلار در سال 2023 به 835.8 میلیارد دلار برسد، ناشران همچنان باید اطمینان حاصل کنند که موجودی تبلیغاتشان بیشترین بازده را برای تبلیغدهندگان به ارمغان آورد تا از رفتن آنها به دنبال بازگشت سرمایه تبلیغاتی (ROAS) بالاتر به جای دیگر جلوگیری شود.
ناشران قبل از تلاش برای مقابله با کوری بنری به منظور افزایش نرخ کلیک (CTR)، باید ابتدا به طور کامل درک کنند که کوری بنری چیست و ابعاد مشکلی که ایجاد میکند، چقدر است.
این مقاله به بررسی آمارهای مرتبط با کوری بنری، علل آن و چگونگی بهینه سازی تبلیغات بنری توسط ناشران برای مقابله با کوری بنری در کاربران عادی اینترنت میپردازد.
کوری بنری (Banner Blindness) پدیدهای مرتبط با توجه انتخابی است، جایی که کاربران اینترنت تمایل دارند تبلیغات، به ویژه تبلیغات بنری، را نادیده بگیرند یا از آنها صرف نظر کنند. این بنرها به طور برجسته در بالا، پایین یا کنارههای صفحات نمایش داده میشوند تا توجه کاربران را جلب کنند.
این اصطلاح برای اولین بار در سال ۱۹۹۸ توسط روانشناس Jan Panero Benway [لینک منبع به صورت PDF] در نتیجه آزمایشهای قابلیت استفاده وبسایت ابداع شد. بنوی با استفاده از یک آزمایش ردیابی چشم، دریافت زمانی که افراد به یک بنر نگاه میکنند، به جای اینکه مستقیماً به آن نگاه کنند، از آن عبور میکنند، حتی زمانی که تبلیغ درخشان و جلب توجه باشد.
به عنوان مثال، در آزمایشی که از کاربران خواسته شد تبلیغ کلاسهای آنلاین را شناسایی کنند (مانند تصویر زیر)، اکثر کاربران از بنرهای بزرگ و رنگارنگ که به طور برجسته «کلاسهای آنلاین جدید!» را اعلام میکردند، عبور کرده و روی تب کلاسها در پایین صفحه کلیک کردند.
این موضوع زمانی بیشتر مشهود است که کاربران به دنبال اطلاعات خاصی در یک وب سایت باشند. آنها به طور انتخابی آگاهی خود را از تبلیغات، به ویژه بنرها در جستجوی محتوای مرتبط، محدود میکنند. مطالعهای در سال ۲۰۱۳ نشان داد که ۸۶ درصد از مصرفکنندگان از کوری بنری رنج میبرند.
در حالی که به نظر نمی رسد تحقیقات جدیدتری در مورد تعداد مصرف کنندگانی که از کوری بنری رنج می برند وجود داشته باشد، اما دلایلی برای این وجود دارد که فکر کنیم این اعداد نسبتاً ثابت باقی مانده اند.
به عنوان مثال، در حالی که نوآوری فنی زیادی در فضای تبلیغات بنری وجود نداشته است، این فرمت همچنان نقش محوری در مدل های درآمدزایی ناشران ایفا می کند. در واقع، با نگاهی به جدول زیر می بینید که انتظار می رود میزان پولی که برای تبلیغات بنری هزینه می شود از حدود ۱۶۱.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ به کمی بیش از ۲۰۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۷ افزایش یابد.
در گذشته، اصول اولیه بازاریابی بر این باور بود که تبلیغات باید درخشان، پر سر و صدا و بزرگ باشند تا توجه مصرف کنندگان را جلب کنند. با این حال، تحقیقات بنوی (Benway) نشان داد که کاربران وب در مواجه با تبلیغات آنلاین، اغلب از لینک ها و پیام های موجود در آنها صرف نظر می کنند یا آنها را از دست می دهند.
بنوی و سایر روانشناسان بر این باورند که این پدیده ناشی از “فربار اطلاعاتی” است. با وجود حجم عظیم اطلاعاتی که در دنیای اشباع شده از رسانه با آن روبرو هستیم، انسان ها از خستگی اطلاعات رنج می برند.
برخی از تحقیقات نشان داده است که حجم بالای اطلاعات باعث می شود کاربران وب، صفحات وب را به صورت کلمه به کلمه نخوانند، بلکه صفحه را برای یافتن اطلاعات مرتبط اسکن کنند. این بدان معناست که محتوای تبلیغاتی اغلب نادیده گرفته می شود که منجر به نرخ کلیک پایین (CTR) و بازگشت ضعیف سرمایه گذاری تبلیغات (ROAS) می شود.
اسکیماهای ذهنی چارچوبهای ذهنی هستند که به انسانها در سازماندهی و درک اطلاعات کمک میکنند. این چارچوبها به ما کمک میکنند تا هنگام مواجه شدن با محیطی مشابه، مفاهیم را درک کنیم.
در رفتار کاربران وب، مصرف کنندگان از اسکیماهای ذخیره شده برای پیمایش وبسایتها، محتوای فیدهای آنلاین و اپلیکیشنهای موبایل استفاده میکنند. این بدان معناست که آنها توجه خود را به مناطقی از صفحه معطوف میکنند که انتظار دارند اطلاعات مورد نظر خود را در آنجا پیدا کنند.
این اسکیماها همچنین نقش برجستهای در «کوری بنری» ایفا میکنند، به طوری که کاربران مکانهایی را که معمولاً تبلیغات در آنها نمایش داده میشود، مانند بالای صفحه و نوار کناری راست، نادیده میگیرند.
عوامل زیر نقش مهمی در کور شدن نسبت به بنرهای تبلیغاتی دارند:
همانطور که در بالا ذکر شد، محل قرارگیری بنرهای تبلیغاتی نقش مهمی در نادیده گرفته شدن آنها دارد. از آنجایی که اکثریت قریب به اتفاق کاربران اینترنت صدها صفحه مشابه با بنرهای تبلیغاتی را مرور کردهاند، به مرور زمان یاد گرفتهاند که بخشهایی را که انتظار دیدن تبلیغات در آنها را دارند، نادیده بگیرند.
یکی دیگر از دلایل کور شدن نسبت به بنرهای تبلیغاتی، اشباع شدن بیش از حد با تبلیغات است.
اگر وب سایتی مملو از تبلیغات پاپ آپ، تبلیغات متنی و بنرهای تبلیغاتی باشد، کاربران دچار اضافه بار حسی شده و توانایی جذب اطلاعات را از دست میدهند. در نهایت این امر باعث میشود ناشران فرصتهای درآمدزایی خود را از دست بدهند، زیرا کاربران محتوای تبلیغاتی را نادیده گرفته و تنها روی محتوایی که به دنبال آن آمدهاند تمرکز میکنند.
کاربران آموزش دیدهاند که تبلیغات ظاهری بصری خاصی خواهند داشت. این انتظار آگاهانه یا ناخودآگاه از نحوهی نمایش تبلیغات، باعث میشود کاربران هنگام مرور محتوا به سادگی از آنها اجتناب کنند.
عناصر زیر به طور کلی به کاربر نشان میدهند که با یک تبلیغ مواجه است (و باعث میشود آن را نادیده بگیرد):
اینجاست که تبلیغات Native (محلی) اهمیت پیدا میکنند. تبلیغات Native با محتوای صفحه همخوان هستند و با طراحی سایت سازگار بوده و رفتاری مشابه با پلتفرم دارند. این امر به کاربر این حس را میدهد که تبلیغ جزئی از همان صفحه است.
طبق مطالعهای در سال ۲۰۲۱، ۵۸ درصد از مصرفکنندگان به تبلیغاتی که به علایق و رفتار خرید آنها شخصیسازی شده است، واکنش مثبتی نشان میدهند.
بنابراین، شناختن مخاطب هدف ضروری است. به خاطر داشته باشید که واکنش مخاطب به تبلیغات نمایشی میتواند به طور مستقیم با شخصیسازی مرتبط باشد. بدین ترتیب، تبلیغات مرتبط و شخصیسازی شده به احتمال زیاد توجه کاربران را جلب کرده و کور شدن نسبت به بنرها را به حداقل میرساند.
تبلیغاتی که گرفتار مشکلات فوق میشوند، نه تنها خودشان برای کاربر نامرئی میشوند، بلکه به محتوای اطراف خود نیز آسیب میزنند. کاربران اغلب محتوایی را که در کنار بنرهای تبلیغاتی قرار دارد نادیده میگیرند، زیرا طرح ذهنی آنها این بخش را به عنوان همان بخش بصری در نظر میگیرد.
با وجود بیش از ۱.۱۳ میلیارد وبسایت، رقابت برای تبلیغات آنلاین به طور تصاعدی افزایش یافته است. نشان داده شده که قرار دادن تبلیغات بنری در مناطقی که کاربران انتظار نمایش تبلیغات را دارند، به نرخ کلیک (CTR) آسیب میزند.
بنابراین، ناشران باید سبک محتوای خود را با دقت تنظیم کنند تا مطمئن شوند تبلیغاتشان دیده میشود. تبلیغات ضعیف طراحی شده که با مخاطب هدف مرتبط نیستند، مطمئناً باعث دور شدن مصرفکنندگان و فراری دادن مشتریان بالقوه میشوند.
اگر ناشران و تبلیغکنندگان اصول خواندن صفحات وب توسط انسان را درک کنند، میتوانند از چندین تکنیک برای جلوگیری از کورbanner استفاده کنند.
با توجه به اصول اسکیمای شناختی و ماهیت پویای اینترنت و الگوهای جستجوی کاربران، به احتمال زیاد هرگز بر «بنر کور» (عدم توجه به تبلیغات بنری) غلبه نخواهیم کرد.
با این حال، با درک نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز انسان در وب، ناشران میتوانند رفتار کاربران را پیشبینی کنند و عناصر را در مناسبترین مکانها قرار دهند تا توجه کاربران را جلب کرده و در نهایت به اهداف فروش و کسب درآمد خود برسند.
عوامل موثر بر نحوه اسکن صفحات وب:
نحوه اسکن صفحات وب توسط کاربران تحت تأثیر چندین عامل قرار دارد، از جمله:
بسته به انگیزه اصلی کاربر، او صفحه را به یکی از روشهای زیر اسکن میکند. (در ادامه به بررسی روشهای مختلف اسکن صفحات وب خواهیم پرداخت.)
تحقیقات انجام شده توسط متخصصان تجربه کاربری (UX) در گروه Nielsen Norman (NNG) در سال ۲۰۰۶ نشان داد که کاربران صفحات وب و گوشیهای هوشمند را با الگوهای مختلفی اسکن میکنند، که یکی از رایجترین آنها به شکل حرف F است، همانطور که در تصویر بالا مشاهده میشود.
این الگوی اسکن به شکل F با اسکن غالب در بالای بخش متن و سمت چپ صفحه مشخص میشود.
این الگوی اسکن تمایل به اجتناب از تبلیغات بنری دارد که به طور معمول بالای متن و در نوار کناری سمت راست ظاهر میشوند.
اسکن کردن با الگوی F شامل موارد زیر است:
درک الگوی F برای ناشران وب بسیار مهم است، زیرا نشان داده شده است که این سبک خواندن از اکثر تبلیغات بنری اجتناب میکند.
الگوی F به طور کلی زمانی غالب است که کاربران لزوما به محتوای صفحه علاقه مند نباشند.
هنگامی که کاربران واقعاً میخواهند به چیزی که میخوانند توجه کنند، رفتارهای کاربری دیگری نیز وجود دارد که از آنها استفاده میکنند، از جمله قانون گوتنبرگ.
قانون گوتنبرگ به رفتار خواندن کاربران اشاره دارد که تحت تأثیر عادت غربی خواندن از چپ به راست و از بالا به پایین شکل گرفته است.
بر اساس این قانون، یک صفحه وب به چهار ناحیه تقسیم می شود:
قانون گوتنبرگ زمانی بیشتر صدق می کند که صفحه وب حاوی متن زیادی باشد و عناصر بصری به طور مساوی در آن توزیع شده باشند. در طراحی گوتنبرگ، ناحیه دیداری اصلی بدون توجه به انگیزه و هدف کاربر، بیشترین توجه را دریافت می کند. سپس کاربران به سراغ ناحیه دنباله روی قوی رفته و به سرعت ناحیه دنباله روی ضعیف و ناحیه انتهایی را مرور می کنند.
ناشران و بازاریابان دیجیتال باید توجه داشته باشند که می توانند با چیدمان هوشمندانه محتوا، کاربران را از الگوی گوتنبرگ خارج کنند. به عبارت دیگر، با کمی بهینه سازی هوشمندانه، می توانید توجه کاربران را به مناطق خاص صفحه هدایت کنید.
میانگین نرخ کلیک (CTR) بر روی بنرهای تبلیغاتی در تمامی صنایع در طی دوران همهگیری تنها ۰.۴۶ درصد بوده است، که این رقم پایین نشان دهنده کارایی نه چندان بالای این نوع تبلیغات است.
با در نظر گرفتن دقیق ساختار ذهنی (cognitive schema) و رفتار کاربران، ناشران میتوانند از تکنیکهای زیر برای بهینهسازی بنرهای تبلیغاتی خود و افزایش حداکثر درآمد تبلیغاتی استفاده کنند.
۱. امتحان کردن اندازه و جایگذاریهای مختلف
همانطور که اشاره شد، کاربران انتظار دارند تبلیغات ظاهری خاص داشته باشند و در جایگاه مشخصی از صفحه قرار بگیرند؛ این موضوع باعث میشود که کاربران نسبت به بنرها دچار «کوربَنری» شوند.
معمولا اندازه و جایگاههای استاندارد برای بنرها شامل لیدربورد با اندازه ۷۲۸ در ۹۰ پیکسل و مستطیل با اندازه ۳۰۰ در ۲۵۰ پیکسل است که در بالای صفحه و نوار کناری راست قرار میگیرند.
این نوع بنرها قابل پیشبینی هستند و به همین دلیل به راحتی توسط چشم کاربر نادیده گرفته میشوند.
ناشران میتوانند با امتحان کردن اندازهها و جایگاههای مختلف برای بنرها، از فضاهای بلااستفاده دیجیتال که خارج از مکانهای سنتی بنر هستند، برای تبلیغات تأثیرگذارتر استفاده کنند.
برخی مطالعات نشان میدهند که جایگاههای غیرمعمول که کمتر مزاحم هستند، میتوانند منجر به سطوح تعامل بالاتر شوند.
یکی از گزینههایی که ناشران میتوانند در نظر بگیرند، تبلیغات در صفحه خوش آمد گویی است. این نوع تبلیغات شامل یک پیام یا نقل قول خوشآمدگویی است که قبل از هدایت خواننده به محتوای اصلی نمایش داده میشود. اخیراً، بهویژه در سایتهای خبری و رسانهای، این نوع تبلیغات محبوبیت بیشتری پیدا کردهاند.
۲. دیگر تبلیغات خود را شبیه تبلیغ نسازید!
محبوبیت روزافزون تبلیغات همسان (native ad) را میتوان با این واقعیت توضیح داد که برخلاف بنرهای تبلیغاتی معمولی، این نوع تبلیغات به نظر بخشی از محتوای دیجیتال اطراف خود میرسند و با آن همخوانی دارند.
طراحی تبلیغاتی که از نظر رنگ، فونت، نوع نوشته و پسزمینه با محتوای اطراف مطابقت داشته باشد، تا حد زیادی باعث کاهش «کوربَنری» و افزایش درآمد تبلیغاتی میشود.
۳. استفاده از تبلیغات تعاملی
تبلیغات تعاملی که از رسانههای غنی برای تشویق مخاطب به تعامل استفاده میکنند، نشان دادهاند که نرخ تعامل بسیار بالاتری دارند.
برخی از نمونههای تبلیغات تعاملی عبارتند از:
فرقی نمیکند صاحب یک وبسایت تجارت الکترونیک باشید، یک تیم بازاریابی آنلاین را مدیریت کنید یا مسئول سئوی برند خود باشید، میدانید که نرخ تبدیل برای کسب و کارتان چقدر حیاتی است. بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) به شما کمک میکند تا حداکثر پتانسیل خود را برای جذب مشتری به دست آورید.
بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) فرآیندی است برای افزایش درصد کاربرانی که اقدام مورد نظر شما را در وبسایت انجام میدهند. این اقدامات، که به آنها تبدیل (Conversion) نیز گفته میشود، میتوانند شامل خرید محصول، کلیک روی دکمه «افزودن به سبد خرید» یا پر کردن فرم باشند. استراتژیهای موفق CRO با تمرکز بر تجربهی کاربر به دنبال افزایش نرخ تبدیل هستند.
بسیاری از استراتژیهای بهینهسازی نرخ تبدیل بر درصدها، میانگینها و معیارهای سنجش (Benchmark) تمرکز میکنند. در حالی که هدف نهایی CRO افزایش نرخ تبدیل است، اما رویکرد صرفاً عددی شما را به جایی نمیرساند. هر چه بیشتر به صفحهگستردهای پر از نقاط داده و اقدامات نگاه کنید، کمتر به افراد پشت سر آنها توجه خواهید کرد.
یک رویکرد جامع به CRO با اولویت قرار دادن افراد و تلاش برای درک آنچه که کاربران را به سمت تبدیل سوق میدهد، متوقف میکند و متقاعد میسازد، حاصل میشود.
بارها گفتهایم که رویکرد برنده در بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO)، درک عمیق مشتریان و استفاده از بینشهای به دست آمده برای ایجاد یک استراتژی بهینهسازی است که هم کسبوکار شما و هم تجربه کاربری را بهبود بخشد. در ادامه نگاهی به مراحل و ابزارهایی می اندازیم که در به تحقق رسیدن این هدف به شما کمک میکنند.
توجه: Hotjar و آنالیتیکس 4 مجموعهای کامل از ابزارهای تحلیل مشتریمحور ارائه میدهند که میتوانید با استفاده از آنها برای بهینه سازی نرخ تبدیل در سایت خود به درستی تصمیم گیری کنید.
در بازاریابی عملکردی، “تبدیل” به معنای اقدامات خاصی است که شما میخواهید کاربران بیشتری آنها را انجام دهند. این تبدیلها بسته به نوع کسب و کار و اهداف شما متفاوت هستند. برای مثال، در یک فروشگاه اینترنتی، تبدیل میتواند تکمیل خرید باشد، در حالی که برای یک شرکت ارائه دهنده نرمافزار به صورت سرویس (SaaS)، تبدیل میتواند ثبتنام برای یک دوره آزمایشی رایگان باشد.
پس از شناسایی اقدام مورد نظر خود، اکنون زمان بهینه سازی نرخی است که کاربران این عمل را انجام میدهند؛ به عبارتی دیگر، “نرخ تبدیل” شما.
برای بهینه سازی نرخ تبدیل، ابتدا باید نحوه محاسبه آن را بدانید. این کار بسیار ساده است: تعداد “تبدیلها” (اقدامات انجامشده) را بر کل بازدیدکنندگان تقسیم کنید و نتیجه را در 100 ضرب کنید تا درصد به دست آورید.
به عنوان مثال، اگر صفحه وب شما در ماه گذشته 18 فروش و 450 بازدیدکننده داشته باشد، نرخ تبدیل شما 18 تقسیم بر 450 (0.04) ضربدر 100، یعنی 4% است.
اکثر ابزارهای بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) این محاسبه را برای شما انجام میدهند، اما درک ریاضیات پشت آن مفید است.
شاید با جستجو در اینترنت با ارقامی بین ۱ تا ۴ درصد برای میانگین نرخ تبدیل مواجه شده باشید. اما اجازه دهید اولین نفری باشیم که به شما میگوییم: این ارقام چندان معنا ندارند! چرا که:
بنابراین، میانگین نرخ تبدیل صرفا به عنوان یک نقطه شروع برای مقایسه کلی مفید است، اما ارتباط چندانی با عملکرد وبسایت شما ندارد. در عوض، بهتر است روی درک عمیق نیازها و خواستههای کاربران خود تمرکز کنید تا بتوانید تجربه کاربری بهتری برایشان رقم بزنید. در نتیجه، به طور طبیعی شاهد افزایش نرخ تبدیل خواهید بود.
در مرحله بعد، وقت آن است که با یک ذرهبین به تک تک صفحات قیف تبدیل خود نگاهی دقیق بیندازیم. این فرآیند تحلیل قیف نامیده میشود و هدف آن شناسایی عواملی است که باعث میشود بازدیدکنندگان «رها شوند» و قبل از تبدیل، سایت را ترک کنند.
میتوانید نرخ تبدیل خود را محاسبه کنید و با استفاده از ابزاری مانند آنالیتیکس 4 که نحوه حرکت ترافیک در سایت شما را به صورت بصری نشان میدهد، بفهمید که در کجا و چرا افراد سایت را ترک میکنند.
گزارش فانل آنالیتیکس 4 به شما امکان میدهد تا صفحات با خروج بالا را شناسایی کنید و هر مرحله از قیف تبدیل خود را تجزیه و تحلیل کنید. علاوه بر این، ابزارهایی مانند کلریتی و هاتجار به شما این امکان را میدهند که نحوه تعامل کاربران واقعی با وبسایت شما را از طریق ابزارهایی مانند نقشههای حرارتی و ضبط سشن، شناسایی کنید.
میتوانید با فیلتر کردن دادههای تبدیل بر اساس اطلاعات جمعیتی ، مانند منطقه جغرافیایی یا ترافیک ورودی، درک بهتری پیدا کنید و کاربران را بخشبندی کنید و بر اساس دسته بندی ایجاد شده، تحلیل کنید.
بعد از اینکه نقاط کلیدی ریزش کاربر در قیف فروش (Funnel) را مشخص کردید، باید تا جایی که می توانید اطلاعات بیشتری درباره کاربران خود جمع آوری کنید. این مرحله، قابل بحث، مهمترین گام در هر استراتژی بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) کاربر محور است. متوجه خواهید شد که تمام موانع تبدیل قابل اندازهگیری یا کاملاً واضح نیستند.
گاهی اوقات، یک مشکل به سادگی یک باگ (Bug) کوچک است که ۸۰ درصد از کاربران شما را از انجام اقدام دلخواه باز می دارد. اما گاهی اوقات، سایت شما به درستی کار می کند و افراد همچنان تبدیل نمی شوند. در چنین مواقعی، باید به بررسی «چرای» پشت داده ها ادامه دهید و بر نیازهای کاربران خود تمرکز کنید – این همان چیزی است که کارشناس CRO واقعی باید انجام دهد!
عوامل محرک (Drivers)
با تجزیه و تحلیل داده های ترافیک وب سایت قیف فروش (Funnel) یا اجرای یک نظرسنجی اختصاصی برای در نظر گرفتن محرک های آفلاین مانند بازاریابی دهان به دهان، عواملی را که منجر به حضور افراد در سایت شما می شود، تعیین کنید. برای ایجاد پرسونای کاربری (User Personas) که نماینده کاربران شما و انگیزه های آنها هستند، زمان بگذارید، سپس تمام داده های جمع آوری شده را در لیستی از مهم ترین کارهایی که افراد می خواهند در سایت شما انجام دهند، سازماندهی کنید. شما می توانید یک نظرسنجی را مستقیماً در یک صفحه برای هدف قرار دادن بازدیدکنندگان در لحظات کلیدی تبدیل و یا یک نظرسنجی پاپ آپ (Pop-Up) راهنگام ورود آنها به صفحه اصلی راه اندازی کنید، یا یک پرسشنامه مفصلتر از طریق ایمیل برای مشتریان فعلی ارسال کنید. هنگامی که پاسخ نظرسنجی ها را دریافت کردید، یک گزارش خلاصه سفارشی خواهید داشت که بر اساس نتایج آن، مسیر را تا حد زیادی برای شما روشنتر میکند.
⛔️ موانع
اگر نرخ تبدیل شما به اندازه دلخواهتان نیست، مطمئناً موانعی بر سر راه کاربران وجود دارد که میتوانید آنها را برطرف کنید. برای کشف این موانع و رفع آنها که مانع تبدیل کاربران پس از ورود به سایت شما میشوند، میتوانید از ابزارهای تحلیل رفتار کاربر مانند نقشههای حرارتی (Heatmaps) و ضبط جلسات (Recordings) استفاده کنید.
نقشههای حرارتی Hotjar با تجسم سازی رفتار کاربران در صفحات – از جمله کلیکهایشان، میزان اسکرول کردن، و مواردی که به آنها توجه میکنند یا نادیده میگیرند – به شما اطلاعات ارزشمندی میدهد. به این ترتیب، میتوانید موانع و مشکلات کاربری را شناسایی کرده و قابلیتهایی را که کاربران در دستگاههای دسکتاپ و موبایل از دست میدهند، کشف کنید.
ضبط جلسات Hotjar به طور یکپارچه با نقشههای حرارتی ادغام شده و با نمایش تعامل کاربران با سایت شما به صورت real-time تصویر کاملی از رفتار آنها در اختیارتان قرار میدهد.
مشتریان وفادار، بهترین راهنما
چطور بفهمیم چه عواملی باعث جذب (Hook) مخاطبان می شود؟ بهترین راه این است که از کسانی که قبلا جذب شده اند سوال کنیم! با مشتریان فعلی خود صحبت کنید و ببینید چه چیزی آنها را ترغیب به تبدیل کرده و چه چیزی تقریبا باعث منصرف شدنشان شده است. با این کار، می توانید درک درستی از مسیر تبدیل (Conversion Funnel) و نقاط قوت و ضعف آن پیدا کنید.
در حالی که انجام یک نظرسنجی دیگر در صفحه یا از طریق لینک خارجی نتایج مفیدی به همراه خواهد داشت، اما اگر می خواهید داده های غنی تری جمع آوری کنید، سعی کنید با کاربران خود مصاحبه کنید. پس از صحبت با افراد واقعی از پایگاه مشتریان خود، عواملی که باعث تبدیل آنها شده را با عواملی که مانع تبدیل شده اند مقایسه کنید تا بتوانید در مورد اینکه روی چه ویژگی هایی تمرکز کنید و از چه ویژگی هایی دوری کنید، تأمل کنید.
در مرحله ۴، با تکیه بر بینشهایی که از دادههای جمعآوریشده در مرحله ۳ به دست آوردید، به سراغ فرضیهسازی میرویم. در این مرحله مشخص میکنیم چه عناصری را باید به قیف فروش (Funnel) خود اضافه، کم یا اصلاح کنیم تا نرخ تبدیل (Conversion Rate) را افزایش دهیم.
شاید با نگاه به حجم بالای دادهها، نتیجهگیری درست کمی دلهرهآور به نظر برسد. اما نگران نباشید، زیرا هدف از مرحله بعد، یعنی آزمون فرضیهها، همین است. در این مرحله، تغییرات پیشنهادی خود را آزمایش میکنیم تا ببینیم کدامیک منجر به نتایج تأثیرگذار شده و کدامیک را باید کنار بگذاریم. به خاطر داشته باشید که بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) روندی تکرارشونده است. بنابراین، برای رسیدن به نتیجهی مطلوب، ممکن است نیاز به آزمون و خطا داشته باشید و در اولین تلاش، همهچیز بینقص پیش نرود.
حالا زمان آن رسیده است که تئوریهای خود را آزمایش کنید و بهینهسازیهای مبتنی بر داده را برای افزایش نرخ تبدیل اجرا نمایید. در تستهای بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO)، معیارهای کمی و کیفی باید با هم ترکیب شوند؛ معیارهای کمی به شما میگویند چه چیزی (چه تغییری) باعث افزایش نرخ تبدیل شده، در حالی که معیارهای کیفی به شما میگویند چرا (کاربران به چه دلیل آن تغییر را مثبت ارزیابی کردهاند).
ایجاد و تست Varianten مختلف A/B برای هر صفحه وب، روشی عالی برای امتحان کردن طراحیهای جدید تجربه کاربری (UX) و جریان قیف فروش است.
آخرین مرحله (و مرحلهای دائمی) در بهینهسازی نرخ تبدیل، بازنگری در تمام اقدامات انجامشده و بررسی تأثیر تغییرات آزمایشی بر نرخ تبدیل است. هر چه بیشتر تکرار کنید، نرخ تبدیل به تدریج بهبود مییابد. بنابراین، به طور مداوم نرخ تبدیل خود را رصد کرده و با یک برنامهی بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) دائمی، مشخص کنید که کدام بخشهای قیف فروش نیاز به رسیدگی دارند.
در اینجا به چهار بخش از وبسایت شما اشاره میکنیم که با پیادهسازی استراتژی بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO) میتوانند بهطور قابل توجهی در افزایش نرخ تبدیل موثر باشند.
صفحهی اصلی وبسایت شما، اولین ایمپرشن را برای بازدیدکنندگان ایجاد میکند. این صفحه همچنین فرصتی است تا بازدیدکنندگان را در وبسایت خود نگه دارید و آنها را به بخشهای دیگر هدایت کنید.
برای بهبود نرخ تبدیل در صفحهی اصلی میتوانید بر روی موارد زیر تمرکز کنید:
صفحهی قیمتگذاری برای بسیاری از بازدیدکنندگان وبسایت، نقطهی تصمیمگیری نهایی برای خرید است. شما میتوانید با استفاده از استراتژی CRO، این صفحه را به گونهای بهینهسازی کنید تا نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری افزایش یابد. برخی از این روشها عبارتند از:
وبلاگ میتواند فرصت فوقالعادهای برای افزایش نرخ تبدیل در وبسایت شما باشد. علاوه بر انتشار محتوای مفید و مرتبط با صنعت خود، میتوانید با استفاده از استراتژی CRO، خوانندگان وبلاگ را به لید تبدیل کنید.
این فرآیند معمولاً شامل موارد زیر میشود:
صفحات فرود به طور خاص برای ترغیب کاربر به انجام یک عمل خاص طراحی شدهاند. به همین دلیل، به طور متوسط نرخ تبدیل فرمهای ثبتنام در این صفحات، ۲۳ درصد است که بالاترین نرخ تبدیل در بین سایر صفحات وبسایت میباشد.
برای بهینهسازی صفحات فرود، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
اکنون که با بخشهای کلیدی وبسایت برای بهینهسازی نرخ تبدیل آشنا شدید، در مرحلهی بعد به این سوال پاسخ خواهیم داد که چگونه بفهمیم کسبوکار ما برای شروع فرآیند CRO آماده است؟
بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO) برای هر کسب و کار آنلاین ضرورت دارد. مهم نیست شرکت شما چقدر بزرگ یا جا افتاده است، شما می خواهید بازدیدکنندگان وب سایت خود را به سرنخ های واجد شرایط، مشتری و طرفدار برند تبدیل کنید – و می خواهید این کار را به موثرترین، تاثیرگذارترین و قابل اعتمادترین روش انجام دهید.
با بهینه سازی نرخ تبدیل، از ترافیک موجود وب سایت خود نهایت استفاده را خواهید برد و در عین حال اطمینان حاصل می کنید که سرنخ های واجد شرایط را هدف قرار می دهید.
اگرچه این یک مفهوم ساده است، اما تعیین یک هدف تبدیل به سادگی این جمله نیست که “این صفحه در این ماه 50 نفر را تبدیل کرده است، بنابراین ما می خواهیم ماه آینده 100 نفر را تبدیل کنیم.”
شما فقط 50 تبدیل بیشتر از یک صفحه وب نمی خواهید. در عوض، شما به ازای هر X تعداد نفری که از آن بازدید می کنند، 50 تبدیل بیشتر می خواهید. (این نرخ تبدیل شماست – درصد افرادی که در وب سایت شما تبدیل می شوند بر اساس تعداد افرادی که آن را بازدید کرده اند).
برای درک بهتر اینکه در هر زمان در رابطه با نرخ تبدیل در چه وضعیتی قرار دارید، در اینجا سه فرمول رایج وجود دارد که کسب و کار شما می تواند برای درک، تجزیه و تحلیل و بهبود استفاده کند.
แน่นอน! در اینجا محاسبه CRO که به دنبال آن هستید، به زبان فارسی ترجمه شده است:
همانطور که قبلا ذکر شد، برای محاسبه نرخ تبدیل، باید تعداد تبدیلهای خود (یا لیدهای ایجاد شده) را بر تعداد بازدیدکنندگان (یا ترافیک وبسایت) تقسیم کنید و سپس آن عدد را در 100 ضرب کنید تا درصد به دست آید.
تبدیلهای ایجاد شده تقسیم بر ترافیک وبسایت × 100 = نرخ تبدیل (%)
در محاسبهی بازاریابی بهینهسازی نرخ تبدیل (CRO)، برای بدست آوردن تعداد کل مشتریان جدید، باید هدف درآمد خالص را بر میانگین قیمت فروش تقسیم کنیم.
بنابراین فرمول محاسبه به شرح زیر است:
هدف درآمد خالص ÷ میانگین قیمت فروش = تعداد کل مشتریان جدید
به عنوان مثال، اگر هدف درآمد خالص شما ۱۰۰۰۰ تومان و میانگین قیمت فروش محصولتان ۵۰ تومان باشد، با استفاده از این فرمول، تعداد کل مشتریان جدید به دست میآید:
تعداد کل مشتریان جدید = ۱۰۰۰۰ تومان / ۵۰ تومان = ۲۰۰ نفر
Here’s your content translated into Persian:
و در آخر، برای محاسبه هدف تولید سرنخ خود، تعداد مشتریان جدید خود را بر درصد نرخ بسته شدن سرنخ به مشتری تقسیم کنید (که این مقدار، تقسیم تعداد کل سرنخها بر تعداد کل مشتریان است).
تعداد مشتریان جدید ÷ درصد نرخ بسته شدن سرنخ به مشتری = هدف سرنخ
در اینجا یک مثال از این فرمولها در عمل آورده شده است:
اگر وبسایت شما ماهانه ۱۰,۰۰۰ بازدیدکننده داشته باشد که ۱۰۰ سرنخ تولید کنند — و در نتیجه، هر ماه ۱۰ مشتری جذب کنند — نرخ تبدیل بازدیدکننده به سرنخ وبسایت ۱٪ خواهد بود. چه میشود اگر بخواهید هر ماه ۲۰ مشتری تولید کنید؟
شما میتوانید سعی کنید ۲۰,۰۰۰ بازدیدکننده به وبسایت خود جذب کنید و امیدوار باشید که کیفیت ترافیک شما کاهش نیابد — اگرچه، این ریسکی است که احتمالاً از آن اجتناب خواهید کرد.
به جای آن، شما میتوانید با بهینهسازی نرخ تبدیل خود، سرنخهای بیشتری از ترافیک موجود خود به دست آورید. این کم ریسکتر است و احتمالاً نتایج بهتری برای سود نهایی شما به همراه خواهد داشت.
برای مثال، اگر نرخ تبدیل خود را از ۱٪ به ۲٪ افزایش دهید، شما سرنخها و مشتریان خود را دو برابر خواهید کرد.
این جدول به خوبی تاثیر مثبت افزایش نرخ تبدیل وبسایت را نشان میدهد:
شرکت | ترافیک ماهانه وبسایت | نرخ تبدیل | لیدهای تولید شده | مشتریان جدید |
---|---|---|---|---|
الف | ۱۰۰۰۰ | ۱% | ۱۰۰ | ۱۰ |
ب | ۱۰۰۰۰ | ۲% | ۲۰۰ | ۲۰ |
ج | ۱۰۰۰۰ | ۳% | ۳۰۰ | ۳۰ |
همانطور که میبینید، با افزایش نرخ تبدیل، تعداد لیدهای تولید شده و در نهایت مشتریان جدید به طور قابل توجهی افزایش مییابند.
مهمتر از آن، این جدول نشان میدهد که لزوما افزایش ترافیک وبسایت، روش درستی برای بهبود نرخ تبدیل نیست. در واقع، این نمودار به شما نشان میدهد که حتی بدون افزایش ترافیک، میتوانید کسب و کار خود را به طور قابل توجهی رشد دهید.
باورکردنی نیست؟ به این شکل به آن نگاه کنید: تصور کنید میخواهید یک سطل سوراخ را پر کنید. ریختن آب بیشتر در سطل، مشکل اصلی (نشتی) را حل نمیکند. در عوض، با این کار آب زیادی را هدر دادهاید (به علاوه، سطل هرگز به طور کامل پر نخواهد شد).
آمادهاید اولین قدمها را برای بهبود نرخ تبدیل (CRO) در شرکت خود بردارید؟ استراتژیهای زیر را بررسی کنید و شروع به آزمایش آنها نمایید.
در این بخش، چند استراتژی بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO) را برای آزمایش و پیاده سازی در شرکت خودتان معرفی می کنیم:
در حالی که قرار دادن فراخوان به اقدام (CTA) در یک پست وبلاگ، یک روش رایج و تایید شده است، اما گاهی اوقات این CTA ها نمی توانند بازدیدکنندگان را برای انجام کار مورد نظر شما ترغیب کنند. چرا؟
پدیده ای به نام «کور بنری Banner Blindness» وجود دارد که به عادت کردن افراد به نادیده گرفتن اطلاعات شبیه به بنر در وب سایت ها اشاره دارد. این کمبود توجه همراه با این واقعیت که بازدیدکنندگان سایت همیشه تمام متن یک پست وبلاگ را نمی خوانند (بلکه به صورت «جسته و گریخته» محتوا را مصرف می کنند)، به این معنی است که رویکرد متفاوتی مورد نیاز است.
اینجاست که CTA مبتنی بر متن کاربردی می شود. در هاباسپات، ما یک آزمایش را با CTA های مبتنی بر متن اجرا کردیم – یک خط مستقل از متن که به یک صفحه فرود لینک شده و با عنوان H3 یا H4 استایل دهی شده است – تا ببینیم آیا آنها ترافیک بیشتری را نسبت به CTA های معمولی که در پایین یک صفحه وب قرار دارند، به لید تبدیل می کنند.
در آزمایش محدود هاباسپات روی ۱۰ پست وبلاگ، CTA های بنری معمولی در انتهای پست، به طور متوسط تنها 6 درصد از لیدهایی را که پست های وبلاگ تولید می کردند، به خود اختصاص دادند، در حالی که تا 93 درصد از لیدهای یک پست فقط از طریق CTA متن لنگر (anchor text CTA) به دست آمدند.
لید فلو یک عنصر دیگر برای بهینه سازی نرخ تبدیل (Conversion Rate Optimization) است که می توانید به سایت خود اضافه کنید. لیدفلوها، پاپ آپ های پر بازده ای هستند که برای جلب توجه و ارائه ارزش طراحی شده اند. با توجه به پیشنهاد خود، می توانید از گزینه های باکس کشویی (Slide-in box)، بنر کشویی (Drop-down banner) یا باکس پاپ آپ (Pop-up box) انتخاب کنید.
صفحات فرود یکی از اجزای مهم در جعبه ابزار بازاریابان امروزی هستند و همانطور که قبلا ذکر شد، نقشی اساسی در بهینه سازی نرخ تبدیل (Conversion Rate Optimization) ایفا می کنند.
دلیل این اهمیت آن است که صفحه فرود جایی است که بازدیدکننده وب سایت به یک لید (مشتری بالقوه) تبدیل می شود یا لید موجود تعامل عمیق تری با برند شما برقرار می کند. برای بهینه سازی یک صفحه فرود، تست های A/B را اجرا کنید تا بهترین ویژگی های طراحی و محتوای خود را برای اعضای مخاطب شناسایی کنید.
برای مثال، با تست A/B می توانید به سرعت و به راحتی نسخه های مختلفی از متن وب سایت، پیشنهادات محتوا، تصاویر، سوالات فرم و صفحات وب را آزمایش کنید تا مشخص کنید مخاطبان هدف و لیدهای شما به چه چیزی بهتر پاسخ می دهند. ممکن است متوجه شوید که یک صفحه یا فرم بسیار طولانی است و مانع تبدیل (تبدیل بازدیدکننده به مشتری) می شود.
بازدیدکنندگان گاهی اوقات میخواهند بدون طی کردن بخشهایی از سفر معمول خریدار، مستقیماً با یک نماینده فروش صحبت کنند (به جای اینکه پرورش پیدا کنند).
اقدامات خاصی وجود دارد که شما باید انجام دهید تا این بازدیدکنندگان به راحتی به سرنخهای واجد شرایط بازاریابی (MQL) تبدیل شوند. آنها میتوانند از طریق ترکیبی از صفحات وب با طراحی هوشمندانه،کال تو اکشن قانعکننده و واضح و فراخوانهای هوشمند برای اقدام (CTA) اقدام کنند.
برای مثال، در هاباسپات، بازدیدکنندگانی که برای دموی محصول ثبتنام میکنند، نرخ تبدیل بالاتری نسبت به بازدیدکنندگانی دارند که برای دورههای آزمایشی رایگان محصول ثبتنام میکنند. بنابراین، وبسایت و مسیرهای تبدیل خود را برای افرادی که برای دموی محصول یا جلسات با نماینده فروش رزرو میکنند، بهینه شده است.
البته، این موضوع به محصول و فرآیند فروش شما بستگی دارد، اما بهترین توصیه ما است که برای کشف اینکه چه چیزی بیشترین مشتری را جذب میکند، مجموعهای از آزمایشها را اجرا کنید. سپس، آن فرآیند را بهینه کنید. نکته اصلی این است که به دنبال راههایی برای کاهش موانع در فرآیند فروش خود باشید.
با کمک نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی، میتوانید مجموعهای از گردش کار (workflow) خودکار ایجاد کنید تا تیم شما را توانمند سازند.
به عنوان مثال:
طبق تحقیقات موسند (Moosend)، ایمیلهای سبد خرید رها شده میتوانند بسیار مؤثر باشند. این ایمیلها نرخ باز شدن بالایی در حدود ۴۵ درصد دارند. از ایمیلهای باز شده، ۲۱ درصد کلیک میخورند و نیمی از افرادی که کلیک میکنند، خرید خود را تکمیل میکنند.
برای افزایش نرخ تبدیل، میتوانید از قابلیتهای پیامرسانی در صفحات پربازده وبسایت خود – مانند صفحات قیمتگذاری و محصول – استفاده کنید تا مخاطبان در لحظه، اطلاعات مورد نیازشان را دریافت کنند.
در اینجا چند روش برای بهبود نرخ تبدیل با پیامرسانی هدفمند آورده شده است:
با استفاده از این تکنیکها، میتوانید نرخ تبدیل وبسایت خود را افزایش دهید و در نهایت، مشتریان بیشتری جذب کنید.
انتشار مقالات وبلاگ، در واقع فرصتی عالی برای افزایش نرخ تبدیل (Conversion Rate) به شما می دهد. برای شروع بهینه سازی محتوای وبلاگ خود، پست هایی را با بالاترین سطح ترافیک وب اما نرخ تبدیل پایین شناسایی کنید. (علل احتمالی این موضوع می تواند مربوط به سئو، موضوع محتوا یا فراخوان به اقدام (CTA) شما باشد.)
علاوه بر این، به مقالات وبلاگ خود با نرخ تبدیل بالا نگاهی بیندازید. در این صورت، شما می خواهید ترافیک واجد شرایط بیشتری را به این پست ها هدایت کنید و می توانید این کار را با بهینه سازی محتوا برای صفحه نتایج موتور جستجو (SERP) یا به روز رسانی آن در صورت لزوم برای اطمینان از تازگی و مرتبط بودن محتوا، انجام دهید.
بسیاری از افراد در وبسایت شما، صرف نظر از اینکه معیار کلیدی تبدیل شما چیست، اقدام مورد نظر شما را انجام نمی دهند. با استفاده از بازاریابی مجدد (ریتارگتینگ) در انواع پلتفرم ها، می توانید دوباره با افرادی که وبسایت شما را ترک کرده اند ارتباط برقرار کنید.
هدف از بازاریابی مجدد با ردیابی بازدیدکنندگان وبسایت شما، نمایش تبلیغات به آنها در سایر وبسایت هایی که بازدید می کنند. این روش زمانی تاثیرگذارتر است که روی کاربرانی که صفحات با بالاترین نرخ تبدیل در وبسایت شما را بازدید کرده اند، اجرا شود. برای اینکه بازاریابی مجدد موثر باشد، به متن تبلیغاتی باکیفیت، تصاویر جذاب و پیشنهاد وسوسه کننده نیاز دارید.
احتمالا با خودتان فکر میکنید که «بهینهسازی نرخ تبدیل را از کجا شروع کنم؟»
اینجاست که چارچوب PIE به کمک شما میآید. قبل از شروع یک پروژه بهینهسازی نرخ تبدیل، با رتبهبندی هر عنصر بر اساس پتانسیل (Potential)، اهمیت (Importance) و سهولت اجرا (Ease)، فعالیتهای خود را اولویتبندی کنید.
از چارچوب PIE برای پاسخ به سوالات زیر برای تک تک استراتژیهای ذکر شده در بخش قبلی استفاده کنید. سپس به هر استراتژی امتیازی بین یک تا ۱۰ (یک کمترین و ۱۰ بیشترین) اختصاص دهید.
این پروژه چقدر بهبود کلی را ارائه میدهد؟ این بهبود چقدر باارزش خواهد بود؟ اجرای این بهبود چقدر پیچیده یا دشوار خواهد بود؟ پس از اختصاص امتیاز به هر استراتژی، اعداد را جمع کنید و حاصل را بر سه تقسیم کنید. این کار امتیازی به شما میدهد که نشان میدهد کدام پروژه بیشترین تأثیر را خواهد داشت. سپس ابتدا روی پروژههایی با امتیاز بالاتر کار کنید.
چارچوب PIE کامل نیست، اما درک آن آسان است، سیستماتیک است و نقطه شروعی برای همکاری و ارتباط CRO بین همکاران ارائه میدهد.
درباره بهینهسازی نرخ تبدیل موارد زیادی را پوشش دادیم، اما همه چیز را نگفتیم. اگر هنوز سؤالی دارید، بخش پاسخ به برخی از متداولترین سوالات را در زیر بررسی کنید.
اگر کسبوکار شما به نقطهای رسیده که در حال تحقیق در مورد استراتژیهای بازاریابی مانند بازاریابی رشد و بازاریابی عملکرد هستید، به یک نقطهی عطف مهم رسیدهاید. راهاندازی یک کسبوکار جدید کار آسانی نیست. شما باید یک محصول یا خدماتی را ارائه دهید که با خریداران ارتباط برقرار کند و به طور مستمر آنها را به مشتریان خوشحال تبدیل کنید. حالا که این مرحله را پشت سر گذاشتهاید، به چالش بعدی بزرگ رسیدهاید: رشد یا مقیاسبندی کسب مشتریان سودآور. اما مقیاسبندی تلاشهای بازاریابی شما هم آنقدرها ساده نیست. کدام کانالها و تاکتیکها باید در آن سرمایهگذاری شود؟ کدام استراتژیها بازدهی خواهند داشت؟ چه کسی را میتوانید برای کمک استخدام کنید؟ با بررسی تفاوت بازاریابی رشد و پرفورمنس مارکتینگ، دو استراتژی که توسط بسیاری از برندهای با رشد بالا به کار گرفته شدهاند، در این مقاله، به این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد.
برای درک استراتژی بازاریابی رشد، ابتدا باید با بازاریابی سنتی آغاز کنید. روشهای معمول بازاریابی بر قسمت بالایی قیف تمرکز دارند. به عنوان مثال، بازاریاب سنتی هدفش افزایش آگاهی برند، ترافیک و سرنخها در مراحل آگاهی و جذب است. سپس، تیم فروش مراحل باقیمانده قیف را کنترل میکند.
اما بازاریاب رشد بر کل قیف تمرکز دارد، یعنی آگاهی، جذب، فعالسازی، حفظ، ارجاع و درآمد. در این رویکرد نوین، تمامی جنبههای تجربه مشتری و مسیر تبدیل آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. بازاریابی رشد نه تنها بر جذب مشتری جدید متمرکز است، بلکه بر حفظ مشتریان فعلی و تشویق آنها به انجام خریدهای مکرر و ارجاع دیگران نیز تمرکز دارد. این استراتژی از آنالیز دادهها، آزمایشهای متناوب و بهینهسازی مستمر برای بهبود و افزایش اثربخشی فرایندهای بازاریابی و فروش بهره میبرد.
بازاریاب رشد با یک دید ۳۶۰ درجه نسبت به تجربه مشتری، به دنبال ایجاد ارتباطات معنادار و افزایش وفاداری مشتریان است، که نهایتا منجر به رشد پایدار کسبوکار میشود. این رویکرد همهجانبه به بازاریابی، رشد را به عنوان یک فرایند مداوم و همهگیر در سراسر سازمان قرار میدهد، که هر بخشی از آن میتواند به بهبود تجربه مشتری و دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند.
بازاریابی رشد، رویکردی جامع به فرآیند بازاریابی است. در حالی که اکثر روشهای سنتی بازاریابی بر تولید ترافیک و سرنخ تمرکز دارند، تیمهای بازاریابی رشد با استفاده از تخصص خود بر تأثیرگذاری بر قیف AAARRR متمرکز هستند، که ما آن را “۶ اهرم رشد” مینامیم:
– آگاهی: چند نفر از شما و آنچه ارائه میدهید آگاه هستند؟
– جذب: چگونه بازدیدکنندگان وبسایت خود را با استفاده از یک آهنربا برای افزایش سرنخ وارد قیف خود میکنید؟
– فعالسازی: چقدر خوب سرنخها را پرورش داده و برای تبدیل شدن به مشتری آماده میکنید؟
– درآمد: چه تعدادی از سرنخها را به مشتریان واقعی تبدیل میکنید؟
– حفظ مشتری: چگونه نرخ ریزش را کاهش داده، بیشتر میفروشید و از ترک مشتریان جلوگیری میکنید؟
– شهرت: چگونه از برند خود تصویر خوبی میسازید و از تجربیات مشتریان فعلی خود را برای تأثیرگذاری بر آگاهی، جذب، فعالسازی و درآمد استفاده میکنید؟
تیمهای بازاریابی رشد تنها به دنبال به دست آوردن کسبوکار جدید نیستند و همچنین نقش کلیدی در تبدیل مشتریان به طرفداران، همراه با تیمهای فروش و موفقیت مشتری، ایفا میکنند.
بازاریابی رشد به طور انحصاری بر راندن رشد و معیارهایی که به طور مستقیم بر رشد تأثیر میگذارند، تمرکز دارد. تیمهای رشد با استفاده از یک رویکرد مبتنی بر استراتژی و دادهها برای آزمایش به جای اجرای “بهترین شیوهها” یا اندازهگیری معیارهای ظاهری، استفاده میکنند.
بازاریابی رشد، یک رویکرد جامع و متمرکز بر افزایش عملکرد کلی کسبوکار از طریق تمرکز بر شاخصهای AAARRR است. تیمهای بازاریابی رشد، از تقریباً تمام ابزارهای بازاریابی خود بهره میبرند تا به اهداف تعیینشده دست یابند. آنها به دنبال استراتژیهایی هستند که با گذشت زمان ارزش افزوده بیشتری ایجاد کنند تا اینکه فقط بر روی روش های یکبار مصرف تمرکز کنند.
یک نمونه خوب، تولید محتوای باکیفیتی است که نه تنها در روز انتشار خود جذب و تبدیل سرنخها را به دنبال دارد، بلکه به مرور زمان نیز بهتر می شود. در مقابل، تبلیغات گوگل نیازمند سرمایهگذاری مالی مداوم هستند و تنها تا زمانی که بودجه وجود داشته باشد، سرنخ تولید میکنند.
با تمرکز بر محتوا و استفاده از آن برای تأثیرگذاری و ارائه ارزش در اهرم رشد، تاکتیکها و کانالهای بازاریابی رشد به شرح زیر است:
نصب MySQL روی مک | آموزش تصویری
اس کیو ال سرور (SQL Server) چیست؟
کوری بنری چیست؟ | دیجیتال مارکترها بخوانند