قانون ۷ یکی از اصول مهم در بازاریابی است که بر اهمیت تکرار پیام برند برای ایجاد تأثیر ماندگار بر مشتریان بالقوه تأکید دارد. بر اساس این اصل، یک مصرفکننده باید حداقل هفت بار با پیام یک برند مواجه شود تا احتمال اقدام و خرید افزایش یابد. این تکرار باعث ایجاد آشنایی و اعتماد در ذهن مخاطب میشود و در نهایت، شانس انتخاب محصول یا خدمات تبلیغشده را در زمان تصمیمگیری افزایش میدهد. مارکترها میتوانند با استفاده از کانالها و روشهای متنوعی مانند شبکههای اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و تبلیغات هدفمند، قانون ۷ را به کار بگیرند. این استراتژی کمک میکند تا پیام برند بهصورت مداوم به مخاطب هدف منتقل شده و در ذهن او تثبیت شود.
قانون ۷ یکی از اصول کلیدی در بازاریابی است که بیان میکند یک مشتری بالقوه باید حداقل هفت بار پیام یک برند را مشاهده کند تا به اقدام و خرید ترغیب شود. این مفهوم بر اهمیت تکرار و استمرار در نمایش پیامهای بازاریابی تأکید دارد، زیرا باعث ایجاد آشنایی، اعتماد و در نهایت تأثیرگذاری بر تصمیمگیری مشتری میشود.
برای بازاریابان، قانون ۷ یادآور این موضوع است که یک استراتژی بازاریابی موفق باید جامع و چندوجهی باشد و از کانالها و نقاط تماس متعددی برای تعامل مؤثر با مخاطبان هدف استفاده کند. این روش کمک میکند تا برند در ذهن مخاطب ماندگار شده و احتمال تبدیل او به مشتری وفادار افزایش یابد.
چرا تعداد دفعات نمایش مهم است؟
اگر این قاعده بازاریابی در دهه ۱۹۳۰، زمانی که تلویزیون و رادیو محدود بودند، تبلیغات محیطی به سطح امروزی نرسیده بود و رقابت بر سر جلب توجه مصرفکنندگان بسیار کمتر بود، کاربرد داشت، امروز که مخاطبان با حجم وسیعی از محتواها و پیامهای تبلیغاتی مواجهاند، این تعداد چند برابر اهمیت دارد.
اما سؤال اینجاست: آیا هنوز همان عدد ۷ کافی است؟ یا باید این تعداد را به ۲۰، ۴۰ یا حتی ۱۰۰ بار افزایش دهیم؟
چند بار نمایش برای تأثیرگذاری کافی است؟
متأسفانه، تحقیقات دقیقی که حداقل تعداد دفعات مؤثر را مشخص کند، بهندرت انجام شده است. اما بر اساس تجربیات من بهعنوان یک متخصص تبلیغات آنلاین با شرکتهای بزرگی کار کردهام، بهترین میزان نمایش یک تبلیغ برای تأثیرگذاری مطلوب بین ۱۰ تا ۲۶ بار است.
چرا این عدد بالاست؟
در دنیای تبلیغات و خرید رسانه، یک تبلیغ زمانی که بهطور میانگین، هر فرد در بازار هدف، تبلیغ را حدود ۲۰ بار دیده باشد، اشباع شده در نظر گرفته می شود.
برای درک بهتر نحوه اجرای قانون ۷، به مثال زیر توجه کنید:
شرکت x که در حوزه نرمافزارهای SaaS فعالیت دارد، به دنبال افزایش تعداد مشتریان خود است. این شرکت تصمیم میگیرد قانون ۷ را در استراتژی بازاریابی خود اجرا کند و یک کمپین ۷ هفتهای را طراحی میکند که شامل مراحل زیر است:
در پایان این کمپین ۷ هفتهای، مشتریان بالقوه حداقل هفت بار با پیامهای x مواجه شدهاند. این امر احتمال تبدیل آنها به مشتریان واقعی را به میزان قابلتوجهی افزایش میدهد.
اجرای قانون ۷ به کسبوکارها کمک میکند تا ارتباط موثرتری با مخاطبان خود برقرار کرده و آنها را به تصمیمگیری برای خرید نزدیکتر کنند.
برخی از برجستهترین متخصصان بازاریابی و رشد کسبوکار در جهان درباره قانون هفت چنین نظری دارند:
اگر در حوزه بازاریابی رشد یا بازاریابی چابک فعالیت میکنید، هنگام اجرای قانون هفت، این سوالات کلیدی را از خود بپرسید:
✅ آیا از کانالهای بازاریابی متنوعی استفاده میکنم تا حداقل هفت بار به مخاطب هدفم دسترسی پیدا کنم؟
✅ چگونه میتوانم یک پیام برند منسجم و بهیادماندنی در تمام نقاط تماس ایجاد کنم تا قانون هفت را تقویت کنم؟
✅ چه معیارهایی را میتوانم برای سنجش اثربخشی تلاشهای بازاریابی خود در اجرای قانون هفت دنبال کنم؟
✅ چگونه میتوانم بودجه بازاریابی خود را بهینه کنم تا بدون افزایش هزینههای اضافی، مخاطبانم را چندین بار در معرض پیامم قرار دهم؟
✅ چه استراتژیهایی میتوانم اجرا کنم تا مخاطبان را در طول این هفت تعامل، درگیر و علاقهمند نگه دارم؟
بسیاری از کارها وجود دارند که افراد ترجیح میدهند تنها یکبار انجام داده و تمام کنند؛ مثلا درمان یک دندان خراب، دریافت جریمه رانندگی یا گذراندن یک دوره بیماری ناخوشایند.
اما متخصصان روابط عمومی و بازاریابی در حوزه کسبوکارهای B2B (کسبوکار به کسبوکار) بهخوبی میدانند که یک چیز هرگز بهصورت «یکبار و تمام» انجام نمیشود (و خوشبختانه به اندازه عصبکشی دندان دردناک نیست): بازاریابی محتوا.
تولید یک محتوای باکیفیت، چه برای شرکت خودتان و چه برای مشتریان، مستلزم صرف زمان برای تحقیق، نگارش و ویرایش است. اما یک محتوای عالی نباید تنها یکبار منتشر شده و فراموش شود. در عوض، باید از سه اصل پیروی کند: استفاده مجدد، بازآفرینی و بازیافت.
فرض کنید یک گزارش تحلیلی (White Paper) جامع تهیه کردهاید. این نوع محتوا معمولا بر دادههای قوی متکی است و ترکیبی از تحقیقات داخلی و خارجی را شامل میشود. همچنین ممکن است حاوی مطالعات موردی و چکلیستهایی برای پیادهسازی توصیههای ارائهشده باشد. تولید چنین محتوایی زمان و هزینه زیادی میبرد و شاید لازم باشد برای تهیه آن با چندین متخصص گفتگو کنید.
در نهایت، شما یک محتوای ارزشمند ۲,۰۰۰ تا ۳,۰۰۰ کلمهای در اختیار دارید که توجه مخاطبان را جلب خواهد کرد. حال چرا به جای انتشار و فراموش کردن آن، از «قاعده هفت» استفاده نکنید؟
قاعده هفت به شما کمک میکند تا محتوای خود را از یک قالب مشخص فراتر ببرید و آن را به اشکال مختلف تبدیل کنید تا با استراتژی جامع محتوایی شما همخوانی داشته باشد. برای مثال، همان گزارش تحلیلی میتواند بهعنوان محتوای محوری (Cornerstone Content) عمل کند و حداقل به هفت قالب محتوایی مختلف تبدیل شود تا نیاز گروههای مختلف مخاطبان را برآورده کند.
برای پوشش همه این گروهها، میتوان یک گزارش تحلیلی را به قالبهای زیر تبدیل کرد:
امروزه مخاطبان به دلیل حجم زیاد اطلاعات، دامنه توجه کوتاهی دارند. برخی فقط ۱۵ ثانیه برای دیدن یک محتوا وقت دارند، در حالی که برخی دیگر شاید ۵ دقیقه برای خواندن یک مقاله صرف کنند. بنابراین، تنوعبخشی به قالبهای محتوایی، شانس موفقیت شما را افزایش میدهد.
قانون ۷ در بازاریابی به این اصل اشاره دارد که مشتریان بالقوه باید حداقل هفت بار یک پیام تبلیغاتی را ببینند تا تصمیم به خرید بگیرند. اما چگونه میتوان این اصل را بهدرستی اجرا کرد و از آن بهرهمند شد؟ در ادامه، هفت نکته کلیدی برای استفاده مؤثر از این قانون را بررسی میکنیم.
شناخت مشتریان، مهمترین مرحله در تدوین یک برنامه بازاریابی موفق است. مهم نیست از چه کانالی برای تبلیغات استفاده میکنید، اگر پیام شما متناسب با مخاطب هدف نباشد، کمپین شما قبل از شروع شکست خواهد خورد.
بهعنوان مثال، آیا تبلیغ یک باشگاه گلف را در میانه روز، در شبکه تلویزیونی مخصوص فیلمهای عاشقانه پخش میکنید؟ قطعاً نه! چرا که این مخاطبان علاقهای به گلف ندارند و تبلیغ شما را بدون کوچکترین توجهی رد میکنند. بنابراین، انتخاب درست مخاطب و پیام تبلیغاتی، نقش تعیینکنندهای در موفقیت کمپین دارد.
استفاده از یک کانال بازاریابی بهتنهایی معمولاً کافی نیست. برندهای بزرگ مانند کوکاکولا تبلیغات خود را در تلویزیون، رادیو، تبلیغات کلیکی، رسانههای اجتماعی و بسیاری از پلتفرمهای دیگر منتشر میکنند. آیا تصور میکنید که کوکاکولا تنها با تبلیغات رادیویی میتوانست به این میزان فروش برسد؟ احتمالاً نه.
دلیل این استراتژی ساده است: برای دستیابی به مشتریان بیشتر، باید در مکانهایی حضور داشته باشید که مخاطبان هدف شما در آنجا فعالیت میکنند.
ثبات در پیامرسانی، کلید موفقیت در برندسازی است. اگر پیامهای تبلیغاتی شما بیش از حد متنوع باشد، رسیدن به میزان تکرار لازم برای تأثیرگذاری دشوار خواهد شد.
بهجای تغییر مداوم پیامها، بر روی یک مفهوم مشخص تمرکز کنید و آن را به شکلهای مختلف، اما با یک پیام واحد، به مخاطب منتقل کنید. این کار باعث میشود برند شما در ذهن مخاطبان باقی بماند.
برند شما یکی از مهمترین داراییهای کسبوکار شماست. برای اینکه برند شما در ذهن مشتریان تثبیت شود، باید آن را بهطور مداوم به نمایش بگذارید.
عواملی مانند رنگها، پیامها، لحن و زبان ارتباطی برند شما نباید تغییرات زیادی داشته باشد. وقتی مشتریان یک برند را بارها و بارها با هویت بصری و محتوایی مشخصی ببینند، اعتمادشان به آن افزایش مییابد.
یکی از مهمترین مراحل بازاریابی، بررسی و ارزیابی بازدهی تبلیغات است. هر کانال تبلیغاتی برای هر کسبوکاری مناسب نیست. بهعنوان مثال، یک آرایشگر ممکن است با تبلیغات ویدیویی در یوتیوب موفقتر باشد، درحالیکه یک رستوران احتمالاً با تبلیغات تصویری در رسانههای اجتماعی نتیجه بهتری میگیرد.
اما چگونه متوجه شویم کدام کانال بهتر عمل میکند؟ با آزمایش و تحلیل دادهها. بررسی مداوم شاخصهای عملکرد (KPIs) به شما کمک میکند تا بودجه تبلیغاتی خود را در کانالهایی که بهترین نتیجه را دارند، افزایش دهید.
صبر، صبر و صبر! بسیاری از صاحبان کسبوکار انتظار دارند که پس از یک هفته تبلیغات، فروششان بهطور چشمگیری افزایش یابد. اما متأسفانه، اینگونه نیست.
مخاطبان برای واکنش به تبلیغات، نیاز به زمان دارند. تکرار و استمرار در نمایش تبلیغات، باعث میشود پیام شما در ذهن آنها ثبت شود. بهخصوص در زمینههایی مانند سئو (بهینهسازی موتورهای جستجو)، این روند زمانبر است. پس اگر میخواهید نتیجه بگیرید، به فرایند بازاریابی خود زمان بدهید.
این نکته یکی از مهمترین اصول موفقیت در بازاریابی است. حفظ مشتریان فعلی، ۹ تا ۱۰ برابر آسانتر از جذب مشتریان جدید است.
وقتی یک مشتری از شما خرید میکند، نوعی ارتباط عاطفی بین او و برند شما ایجاد میشود. برای حفظ این ارتباط، لازم است که به تعامل با مشتریان خود ادامه دهید. طبق قانون ۸۰/۲۰، حدود ۸۰ درصد درآمد شما از ۲۰ درصد مشتریانتان تأمین میشود. بنابراین، با آنها در ارتباط باشید و از روشهایی مانند ایمیل مارکتینگ و پیشنهادهای ویژه برای نگه داشتن آنها استفاده کنید.
تکرار مواجهه باعث افزایش آشنایی و اعتبار برند در ذهن مخاطب میشود. هرچه یک مشتری بیشتر با پیامهای یک برند روبهرو شود، احتمال اینکه آن را به خاطر بسپارد و به آن اعتماد کند، بیشتر خواهد بود. این پدیده روانشناختی، که بر اساس اصل “آشنایی موجب اعتماد میشود” شکل گرفته، بازاریابی را به ابزاری قدرتمند برای تأثیرگذاری بر رفتار مصرفکنندگان تبدیل کرده است.
اجرای قانون ۷ در کمپینهای بازاریابی مستلزم داشتن یک برنامه راهبردی است که تضمین کند پیامهای برند از طریق کانالهای مختلف، چندین بار به مخاطبان هدف منتقل شوند. این کانالها میتوانند شامل تبلیغات دیجیتال، رسانههای اجتماعی، ایمیل مارکتینگ، بازاریابی مستقیم و موارد دیگر باشند. کلید موفقیت در این راهبرد، حفظ هماهنگی و یکپارچگی پیام در تمامی پلتفرمها، بهینهسازی تعاملات و بررسی میزان مشارکت کاربران برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه است.
بازاریابی چندکاناله روشی است که از کانالهای ارتباطی متنوع برای دسترسی و تعامل با مخاطب هدف استفاده میکند. این روش ارتباط نزدیکی با قانون ۷ دارد، زیرا استفاده از چندین کانال، احتمال مواجهه مکرر مشتریان با پیام برند را افزایش میدهد. این استراتژی، در راستای هدف اصلی قانون ۷ یعنی ایجاد تعاملات مکرر برای افزایش فروش و تقویت وفاداری مشتریان، عمل میکند.
بله، قانون ۷ در بازاریابی دیجیتال بسیار کاربردی است. در دنیای دیجیتال، که دامنه توجه کاربران کوتاه و رقابت برای جلب نظر مخاطب شدید است، افزایش دفعات نمایش پیام برند از طریق ابزارهای دیجیتال و تحلیل دادهها میتواند تعاملات مؤثرتری ایجاد کند. این امر به ایجاد ارتباط عمیقتر با مخاطبان کمک میکند و در نهایت، تصمیمات خرید آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
بله، با وجود پیشرفتهای فناوری و تغییرات در رفتار مصرفکنندگان، قانون ۷ همچنان معتبر باقی مانده است. هرچند نحوه تعامل مصرفکنندگان با برندها تغییر کرده، اما اصل اساسی نیاز به چندین نقطه تماس پیش از تصمیمگیری همچنان برقرار است. نکته کلیدی این است که این قانون را با شیوههای مدرن بازاریابی تطبیق دهیم و هر تعامل را بهصورت معنادار و هدفمند طراحی کنیم.
قانون ۷ از طریق افزایش آشنایی و اعتماد به برند، بر رفتار مشتریان تأثیر میگذارد. وقتی مشتریان بالقوه در مواجهههای مختلف، پیامهای ثابت و هماهنگی از یک برند دریافت کنند، اعتماد آنها به برند بیشتر شده و فرآیند تصمیمگیری برای خرید آسانتر میشود. این اعتماد، عاملی کلیدی در ترجیح دادن یک برند نسبت به رقبا است.
خیر، قانون ۷ علاوه بر بازاریابی، در حوزههایی مانند مدیریت پروژه، خدمات مشتری و منابع انسانی نیز قابل استفاده است. برای مثال، در مدیریت پروژه، بهروزرسانیهای منظم و جلسات هماهنگی به تیمها کمک میکند تا اهداف را بهتر درک کنند. در خدمات مشتری، تعاملات مکرر باعث بهبود تجربه مشتری میشود. در منابع انسانی، ایجاد یک برند کارفرمایی منسجم و تکرار پیامهای استخدامی، جذب و حفظ استعدادهای برتر را تسهیل میکند.
موفقیت این استراتژی را میتوان از طریق شاخصهایی مانند نرخ تعامل، نرخ تبدیل، میزان بهیادآوری برند و دادههای فروش سنجید. ابزارهای تحلیلی به بازاریابان کمک میکنند تا مشخص کنند چه تعداد نقاط تماس برای تبدیل یک مشتری بالقوه به مشتری واقعی لازم است. برای دستیابی به بهترین نتایج، لازم است به طور مداوم عملکرد کمپینها را پایش کرده و بر اساس دادههای بهدستآمده، استراتژیها را بهینهسازی کرد.
بله، در برخی موارد، مواجهه بیش از حد میتواند منجر به خستگی تبلیغاتی و ایجاد احساس منفی نسبت به برند شود. بنابراین، ضروری است که تعادل مناسبی بین تعداد دفعات نمایش پیام و کیفیت آن برقرار شود. استراتژیهای بازاریابی موفق نهتنها بر تکرار تأکید دارند، بلکه محتوایی متنوع و جذاب ارائه میدهند که بتواند بهطور مؤثر با مخاطب ارتباط برقرار کند.
اندازهگیری اثربخشی یک کمپین تبلیغاتی تنها با معیارهای مستقیم مانند کانورژن یا کلیک، کامل نمیشود. زیرا هر اقدام بازاریابی لزوماً به طور مستقیم بر نتیجه نهایی تأثیر نمیگذارد. درواقع ممکن است یک چنل تبلیغاتی بدون اینکه کلیک آن در آنالیتکس ثبت شود، در تصمیم گیری کاربر برای خرید، تایر گذاشته باشد. برای مثال، اگر یک شرکت از اتریبیوشن مدل Last Click استفاده کند، تمام اعتبار کانورژن انجام شده به آخرین کانال قبل از اقدام مورد نظر میدهد. چنین دیدگاه محدودی از نتایج میتواند گمراهکننده باشد و منجر به نتیجهگیریهای نادرست برای برنامهریزی کمپینهای آینده شود. به همین دلیل، برای بررسی اثربخشی بازاریابی از زوایای مختلف، از روش گروه کنترل استفاده میشود. در این مقاله، توضیح خواهیم داد که منظور از گروه کنترل چیست، چرا استفاده از این رویکرد برای کسبوکارها ضروری است و چطور باید از آن استفاده کرد.
گروه کنترل روشی است برای ارزیابی تأثیر کمپینهای بازاریابی، از جمله ایمیل، پیامک و اعلانهای پوش، بر رفتار مشتریان. این روش با مقایسه عملکرد دو گروه از کاربران انجام میشود:
با تحلیل رفتار هر دو گروه، میتوان تعیین کرد که آیا کمپینهای بازاریابی به طور مؤثر بر تصمیمگیری خرید مشتریان تأثیر گذاشتهاند یا خیر. برخی از معیارهای کلیدی که میتوان با استفاده از گروه کنترل اندازهگیری کرد عبارتند از:
مثال:
فرض کنید یک کمپین ایمیلی برای تبلیغ یک محصول جدید با دو نسخه مختلف (A و B) ارسال شده است. نسخه A دارای عنوان جذابتر و محتوای مختصرتر است، در حالی که نسخه B دارای عنوان سادهتر و محتوای طولانیتر است. با استفاده از گروه کنترل، میتوان تعیین کرد که کدام نسخه از کمپین مؤثرتر بوده است. اگر میزان فروش در گروه آزمایشی که نسخه A را دریافت کرده است، به طور قابل توجهی بیشتر از گروه کنترل باشد، میتوان نتیجه گرفت که نسخه A عملکرد بهتری داشته است.
با استفاده از گروه کنترل، میتوان تصمیمات بازاریابی مبتنی بر دادههای دقیق و قابل اعتماد اتخاذ کرد و هزینههای بازاریابی را بهینه کرد.
ممکن است این دو مفهوم در نگاه اول شبیه به هم به نظر برسند، اما اصول کار با آنها متفاوت است.
گروه آزمایشی | گروه کنترلی |
---|---|
کاربرانی که در بازه زمانی مشخص، نسخههای متفاوتی از محتوا با متغیرهای مختلف برای آنها ارسال میشود. به عنوان مثال، در یک کمپین ایمیل، بخشی از مشترکین نسخه شماره ۱ متن را دریافت میکنند و بخشی دیگر نسخه شماره ۲. | مشتریانی که بدون هیچ تغییری، محتوا را دریافت میکنند تا تأثیر متغیرهای تست A/B بر نتایج سنجیده شود. یا اینکه هیچ چیزی به آنها نمایش داده نمیشود (سناریویی که در آن هیچ تعاملی از طریق کانالهای تبلیغاتی با کاربر صورت نمیگیرد). |
نکته مهم این است که هنگام انجام تست A/B، همه نتایج در نظر گرفته شوند: هم گروه کنترلی و هم گروه آزمایشی. پس از مطالعه، کنترل منفی نیز ارزیابی میشود – اینکه عدم وجود هرگونه تغییری چه تأثیری بر کاربران داشته است. گروه کنترلی نتایج حاصل از گروه آزمایشی را تأیید یا رد میکند.
استفاده از گروه کنترل در کمپینهای بازاریابی عملکردی میتواند به طور قابل توجهی بهبود عملکرد آنها را تضمین کند. این روش با ارائه یک نقطه مقایسه دقیق، امکان اندازهگیری دقیق تأثیر استراتژیهای بازاریابی را فراهم میکند.
مزایای استفاده از گروه کنترل:
بهینهسازی اپ استور (ASO) مجموعهای از استراتژیها و اقدامات است که با هدف افزایش نمایش و نرخ تبدیل صفحه محصول یک اپلیکیشن موبایل در فروشگاههای اپلیکیشن مانند اپ استور و گوگل پلی، با رعایت الزامات فنی و ترجیحات کاربران، انجام میشود.
برای دستیابی به یک استراتژی موفق ASO، علاوه بر رعایت دقیق دستورالعملها و مقررات منحصر به هر استور، بهرهگیری از دادهها و استفاده از عوامل اثبات شده تأثیرگذار بر الگوریتمهای جستجو و پارامترهای دقیق مرتبط با ترجیحات کاربر ضروری است. این رویکرد منجر به بهبود رتبههای ارگانیک و افزایش نرخ کلیک و تبدیل خواهد شد.
این راهنمای جامع و مفصل، تمامی نکات و روشهای ضروری برای موفقیت در بهینهسازی اپ استورها را ارائه میدهد. در صورتی که با ASO آشنایی ندارید یا در مراحل ابتدایی این فرآیند هستید، ادامه مطلب را برای کسب اطلاعات لازم جهت ارتقاء رتبه اپلیکیشن و افزایش نرخ تبدیل کاربران در هر دو فروشگاه گوگل پلی و اپ استور مطالعه نمایید.
بهینهسازی اپاستور (ASO) یک عنصر کلیدی در تمامی استراتژیهای تبلیغاتی برای اپلیکیشنها محسوب میشود. چرا که ASO منجر به بهبود نرخ تبدیل در صفحه محصول اپلیکیشن شده و به تبع آن، افزایش دانلود را به همراه میآورد. علاوه بر این، ترافیک ارگانیک بالا به عنوان منبعی غنی از کلمات کلیدی عمل کرده و در راستای جذب کاربر به صورت پولی (Paid User Acquisition) نقش بسزایی ایفا میکند. در محیط رقابتی شدید امروز، توسعهدهندگان اپلیکیشن باید همواره به دنبال روشهای نوآورانه جهت افزایش کشفپذیری اپلیکیشن خود توسط کاربران جدید باشند.
بر اساس گزارش شرکت 42matters، در ماه مه ۲۰۲۴، تعداد خیره کنندهای بالغ بر ۳.۲ میلیون اپلیکیشن در گوگلپلی و بیش از ۱.۹ میلیون اپلیکیشن در اپاستور اپل وجود داشت. با در نظر گرفتن این حجم انبوه از اپلیکیشنها (بیش از ۵ میلیون) که در دو فروشگاه بزرگ اپلیکیشن لیست شدهاند، دستیابی و حفظ رتبههای بالای اپلیکیشن به امری بسیار چالشبرانگیز تبدیل شده است.
در سال ۲۰۲۴، همافزایی بین ASO و جذب کاربر به صورت پولی (PUA) امری ضروری است. چرا که بدون بهینهسازی دقیق صفحه محصول اپلیکیشن، رسیدن به نتایج مالی مطلوب از طریق کمپینهای تبلیغاتی غیرممکن به نظر میرسد. از سوی دیگر، بدون نیروی محرکهای حاصل از کمپینهای PUA، راهاندازی و ارتقای رتبهبندی ارگانیک و ترافیک حاصل از آن با موانع جدی مواجه خواهد شد.
توجه: بهینهسازی اپاستور (aso) به طور کلی به تمامی فروشگاههای اپلیکیشن اشاره دارد. در حالی که App Store Optimization (با حروف بزرگ) صرفا به فرآیند بهینهسازی در اپاستور اپل اشاره داشته و سایر فروشگاههای اپلیکیشن مانند گوگلپلی، گالری اپلیکیشن هواوی، فروشگاه گلکسی سامسونگ و غیره را شامل نمیشود.
بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO) دو مزیت اصلی دارد: افزایش ایمپرشن از طریق ترافیک ارگانیک و بهبود نرخ تبدیل صفحات محصول یک اپلیکیشن. اگرچه هدف نهایی ASO افزایش دانلود اپلیکیشن است، اما تأثیرات آن فراتر از این هدف بوده و در حوزههای متعددی قابل مشاهده است.
برای افزایش تعداد نصبها، ضروری است که اپلیکیشن به راحتی قابل کشف باشد.
دیده شدن اپلیکیشن تنها کافی نیست؛ بلکه باید توسط مخاطبان هدفمند و مرتبط پیدا شود. ASO با تطبیق اپلیکیشن با کلمات کلیدی مرتبط، این امکان را فراهم میکند که اپلیکیشن توسط افرادی که به دنبال اپلیکیشنهای مشابه هستند، یافت شود.
استراتژی ASO موثر، منجر به افزایش پایدار دانلودهای ارگانیک میشود. با بهینهسازی کلمات کلیدی و سایر عوامل مرتبط، اپلیکیشن در نتایج جستجو برای کلمات کلیدی مرتبط بالاتر ظاهر خواهد شد.
با تمرکز بر رشد ارگانیک از طریق ASO، میتوان هزینههای مربوط به جذب کاربر از طریق تبلیغات را کاهش داد. این امر علاوه بر صرفهجویی در هزینه، منجر به رشد پایدار و مستمر اپلیکیشن میشود.
روشهای مختلفی برای کسب درآمد از اپلیکیشنها وجود دارد، از جمله تبلیغات درونبرنامهای، خریدهای درونبرنامهای و اشتراک. ASO با بهبود نرخ تبدیل صفحه محصول، کاربران بیشتری را به دانلود اپلیکیشن ترغیب میکند و در نتیجه، پتانسیل افزایش درآمد را به همراه دارد.
با استفاده از تکنیک محلیسازی در ASO، میتوان اپلیکیشن را برای مخاطبان جهانی در دسترس قرار داد. این امر به افزایش تعداد کاربران و گسترش بازار هدف کمک میکند.
بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO) شامل موارد زیر است:
برای افزایش دانلودهای ارگانیک، درک نحوه جستجو و کشف اپلیکیشنها توسط کاربران ضروری است. اولین گام در افزایش دانلودها، بهبود قابلیت دیده شدن اپلیکیشن توسط مخاطبان هدف است.
کاربران عمدتا از طریق مرورگرهای پیشفرض خود، اپلیکیشنهای موبایل را در فروشگاههای اپلیکیشن مانند گوگل پلی و اپ استور جستجو و دانلود میکنند. بر اساس دادههای منتشر شده توسط اپل سرچ ادز، ۷۰ درصد از کاربران موبایل از جستجو برای یافتن اپلیکیشنهای جدید بهره میبرند. همچنین، ۶۵ درصد از کل دانلودها بلافاصله پس از جستجو انجام میشود.
این آمار اهمیت بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO) را به عنوان اولین عامل افزایش دیده شدن اپلیکیشنها برجسته میکند. رتبهبندی اپلیکیشن در نتایج جستجو به طور مستقیم با تعداد دانلودها مرتبط است. هرچه رتبهی اپلیکیشن بالاتر باشد، احتمال کشف و دانلود آن نیز بیشتر خواهد بود. کاربران معمولاً تنها به نتایج برتر جستجو توجه میکنند، بنابراین دستیابی به رتبههای بالای جستجو برای موفقیت اپلیکیشن حیاتی است. بدون اجرای استراتژیهای ASO، کسبوکارها از بهرهمندی از موثرترین کانال بازاریابی برای اپلیکیشنها و بازیهای موبایل محروم خواهند شد.
کاهش چشمگیر نرخ کلیک در نتایج جستجوی پایینتر، اهمیت بهینهسازی عناصر بصری اپلیکیشن به عنوان دومین عامل ASO را نشان میدهد. اگرچه دستیابی به رتبهی اول برای تمام کلمات کلیدی امکانپذیر نیست، اما انتخاب مناسب عنوان، زیرعنوان و آیکون اپلیکیشن میتواند به افزایش نرخ تبدیل کاربران کمک کند.
تسلط بر اصول ASO و سرمایهگذاری زمانی در آن، کلید رشد پایدار اپلیکیشن است. برای آشنایی با مزایای بیشتر ASO، به مطالعه ادامه دهید.
بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO) و بهینهسازی موتور جستجو (SEO) هر دو با هدف افزایش دیدپذیری و جذب مخاطب هدف در فضای دیجیتال فعالیت میکنند. با این حال، این دو حوزه از نظر تمرکز و عوامل رتبهبندی تفاوتهای قابل توجهی دارند.
ASO به منظور ارتقاء جایگاه اپلیکیشنها در فروشگاههای اپلیکیشن مانند اپ استور و گوگل پلی استور به کار میرود، در حالی که SEO برای بهبود رتبهبندی وبسایتها در نتایج موتورهای جستجو مانند گوگل مورد استفاده قرار میگیرد.
هر دو فرآیند از تکنیکهایی مانند بهینهسازی کلمات کلیدی و ایجاد بک لینک بهره میبرند؛ اما عوامل تأثیرگذار بر رتبهبندی در ASO نسبت به SEO محدودتر و قابل شناساییتر هستند.
در ادامه، تفاوتها و شباهتهای اصلی بین ASO و SEO به صورت چک لیست ارائه خواهد شد.
هر دو فروشگاه گوگل پلی و اپ استور اپل به عنوان پلتفرمهایی برای جستجو و دانلود اپلیکیشنها و بازیها عمل میکنند. با این حال، تفاوتهای قابل توجهی در عملکرد و الگوریتمهای رتبهبندی آنها وجود دارد.
الگوریتمهای پیچیدهای برای تعیین رتبهبندی نتایج جستجو در هر دو فروشگاه به کار میروند. اگرچه جزئیات دقیق این الگوریتمها منتشر نشده است، اما میتوان برخی عوامل تاثیرگذار را شناسایی کرد.
فاکتورهای تاثیرگذار بر رتبهبندی اپ استور اپل شامل موارد زیر است:
فاکتورهای تاثیرگذار بر رتبهبندی گوگل پلی استور شامل موارد زیر است:
کلمات کلیدی نقش حیاتی در بهینهسازی اپ استورها ایفا میکنند. این عناصر کلیدی تعیینکننده رتبهبندی اپلیکیشن شما در گوگل پلی و اپ استور هستند. الگوریتمهای جستجوی این پلتفرمها به گونهای طراحی شدهاند تا مرتبطترین نتایج را بر اساس کوئریهای جستجوی کاربران نمایش دهند. در این راستا، تعامل کاربر به عنوان یک شاخص مهم برای بهبود رتبهبندی ارگانیک عمل میکند، چراکه نشاندهنده تطابق بالای صفحه محصول اپلیکیشن با جستجوی کاربر است. هدف اصلی بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن، دستیابی به رتبه بالای کلمات کلیدی پرطرفدار برای جذب حداکثر ترافیک است. با این حال، تمرکز بر کلمات کلیدی نامرتبط که منجر به تعامل کاربر نمیشوند، میتواند تأثیر منفی بر نمایش اپلیکیشن شما داشته باشد.
انتخاب بهترین کلمات کلیدی برای اپلیکیشن، نیازمند یک استراتژی دقیق و جامع است. سه عامل اصلی در این انتخاب نقش دارند:
توجه به این نکته ضروری است که استراتژی کلمات کلیدی برای گوگل پلی و اپ استور متفاوت است. این دو پلتفرم از متادیتاهای مختلف برای رتبهبندی استفاده میکنند و مشخصات جمعیتشناختی کاربران و انتظارات آنها نیز متفاوت است. همچنین، رقابت در این دو فروشگاه اپلیکیشن ممکن است متفاوت باشد. با اتخاذ یک استراتژی کلمات کلیدی مناسب، میتوانید به طور موثر دیداپلیکیشن خود را افزایش داده و جذب کاربران هدفمند را بهبود بخشید.
با در اختیار داشتن یک استراتژی کلمات کلیدی، میتوان به فرایند تحقیق و اولویتبندی بهترین کلمات کلیدی برای افزایش رتبه ارگانیک اپلیکیشن پرداخت.
اولین گام در بهینهسازی کلمات کلیدی، پژوهش کلمات کلیدی فروشگاه اپلیکیشن است. هدف یافتن کلمات کلیدی مرتبط با اپلیکیشن و دارای پتانسیل جذب کاربران است. برای شناسایی کلمات کلیدی مناسب، میتوان با توصیف اپلیکیشن آغاز کرد.
گام بعدی، تحلیل رقبا و بازار است. بررسی نتایج برتر، اپلیکیشنهای محبوب در دسته و کلمات کلیدی مورد استفاده آنها در فروشگاه هدفمند ضروری است.
توصیه میشود تا حد امکان کلمات کلیدی جمعآوری شده و سپس فیلتر شوند. انتخاب ابزار مناسب ASO در این مرحله اهمیت دارد. استفاده از ابزار ASO برای تجزیه و تحلیل دادههای کلمات کلیدی، از جمله حجم جستجو، رقابت، رقبای اصلی، و تغییرات دمدراز، مؤثرترین روش برای پیشرفت است.
پس از تحقیق بازار و انتخاب کلمات کلیدی هدف، باید بر اساس استراتژی، کلمات کلیدی قابل اجرا را انتخاب کرد.
تجربه نشان میدهد یافتن کلمات کلیدی با حجم جستجوی بالا، مرتبط با اپلیکیشن و دشواری پایین، امری نادر است. معمولاً نیاز به تحلیل کلمات کلیدی اصلی پرطرفدار، بررسی تغییرات طولانی آنها، ارزیابی محبوبیت و دشواری و در نهایت پیادهسازی آنها در متادیتا است.
بهینهسازی اپ استور و کلمات کلیدی فرآیندی زمانبر است که نیازمند آزمایش کلمات کلیدی و تغییرات مختلف برای یافتن ترکیب مناسب میباشد. پس از یافتن ترکیب بهینه، باید توجه داشت که اپ استورها و رفتار کاربران پویا هستند و نیاز به نظارت مداوم بر عملکرد کلمات کلیدی و تطبیق متادیتا با تغییرات جستجوی کاربران وجود دارد.
پیادهسازی صحیح کلمات کلیدی هدفمند برای یک اپلیکیشن، نقش حیاتی در افزایش مرتبط بودن و دیدهشدن آن در فروشگاههای اپلیکیشن ایفا میکند.
در گوگل پلی، کلمات کلیدی در عنوان اپلیکیشن و همچنین توضیحات کوتاه و بلند درج میشوند. در اپ استور، این کلمات در فیلد کلمات کلیدی، عنوان و زیرعنوان قابل واردکردن هستند. پیادهسازی کلمات کلیدی در گوگل پلی مشابه بهینهسازی محتوا برای موتورهای جستجو (SEO) است. در این مرحله، لازم است تعادلی بین جذابیت برای کاربران و استفاده دقیق از کلمات کلیدی برقرار شود. استفاده از نام اپلیکیشن و یک توضیح مختصر برای پوشش کلمات کلیدی اصلی توصیه میشود. از تکرار کلمات کلیدی خودداری کنید.
در اپ استور، توزیع مناسب کلمات کلیدی در عنوان، زیرعنوان و فیلد کلمات کلیدی اهمیت دارد. رعایت دستورالعملهای فنی و پرهیز از تکرار کلمات کلیدی به دلیل محدودیت فضای موجود ضروری است.
پس از اعمال تغییرات، لازم است اثربخشی آنها را رصد کنید. تغییرات رتبه کلمات کلیدی اصلی و تأثیر آنها بر شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مانند نمایشها، دانلود، نرخ تبدیل و درآمد را بررسی کنید.
به یاد داشته باشید که هدف اصلی بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO)، بهبود شاخصهای کلیدی عملکرد است. در صورتی که استفاده از کلمات کلیدی منجر به بهبود قابل توجهی در این شاخصها نشود، بازبینی استراتژی ASO ضروری است.
امتیازها و نظرات کاربران نقش تعیینکنندهای در نرخ تبدیل نصب اپلیکیشن دارند و از عوامل کلیدی در بهینهسازی اپ استورها (ASO) محسوب میشوند. امتیازها معیاری کمی از عملکرد اپلیکیشن را ارائه میدهند، در حالی که نظرات بازخورد کیفی کاربران را منعکس میکنند.
الگوریتمهای گوگل پلی و اپ استور تحت تاثیر امتیازها و نظرات کاربران قرار میگیرند؛ با این حال، امتیازها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. هدف اصلی بازاریابان اپلیکیشن دستیابی به امتیاز متوسط ۴.۴ ستاره به بالا است که به عنوان نمره مطلوب شناخته میشود، اما هرچه امتیاز بالاتر باشد، بهتر است.
امتیازهای اپلیکیشن در تمامی مراحل تجربه کاربر در فروشگاههای اپلیکیشن، از جمله نتایج جستجو، صفحات ویژه، و جدولهای برتر، نمایش داده میشوند. اغلب کاربران تمایلی به بررسی اپلیکیشنهایی با امتیاز کمتر از چهار ستاره ندارند. فروشگاههای اپلیکیشن نیز به دنبال ارائه اپلیکیشنهای باکیفیت برتر به کاربران خود از طریق نتایج جستجو و صفحات ویژه هستند.
نظرات کاربران علاوه بر این، به بهبود برند و مدیریت کاربران کمک میکنند. نظارت دقیق بر نظرات و پاسخگویی به آنها نشاندهنده اهمیت کاربران برای توسعهدهنده و تلاش برای رفع مشکلات آنها است. نظرات مثبت به عنوان یک اثبات اجتماعی عمل کرده و اعتماد کاربران جدید را جلب میکند.
مدیریت نظرات فرآیندی مستمر است که شامل تحلیل نظرات، تعامل با کاربران برای شناسایی فرصتهای کلیدواژهای، و تشویق کاربران به امتیازدهی و نوشتن نظر میشود. این فرآیند به افزایش تعامل کاربر و بهبود امتیاز کلی اپلیکیشن کمک میکند، زیرا کاربران تمایل بیشتری به امتیازدهی مثبت به اپلیکیشنهایی با توسعهدهندگان پاسخگو دارند.
از مزایای دیگر نظرات مثبت میتوان به افزایش احتمال معرفی اپلیکیشن در بخشهای ویژهنامه فروشگاههای اپلیکیشن اشاره کرد که اپلیکیشنهای محبوب و پرطرفدار را در دستههای مختلف معرفی میکنند.
در خلاصه، نکات کلیدی زیر را میتوان بیان کرد:
دو مؤلفه اصلی در موفقیت بهینهسازی فروشگاه اپلیکیشن (ASO) شامل عناصر متنی و بصری است. در حالی که عناصر متنی برای بهینهسازی کلمات کلیدی و ارائه اطلاعات مفید ضروری هستند، عناصر بصری نقش حیاتی در افزایش نرخ تبدیل و جذب کاربر ایفا میکنند.
کاربران اغلب اطلاعات را به سرعت در نتایج جستجوی فروشگاههای اپلیکیشن بررسی میکنند. بنابراین، استفاده از عناصر بصری با کیفیت بالا و جذاب برای ایجاد اولین برداشت مثبت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سه عنصر بصری اصلی شامل آیکون اپلیکیشن، اسکرین شاتها و ویدیوهای تبلیغاتی یا پیشنمایش است. همچنین، تصویر شاخص در گوگل پلی نیز نقش مهمی دارد.
آیکون اپلیکیشن اولین عنصری است که باید در هنگام راهاندازی یک اپلیکیشن جدید مورد توجه قرار گیرد. آیکون در تمام مراحل تجربه کاربر در فروشگاههای اپلیکیشن، از نتایج جستجو تا صفحات لیستینگ، حضور دارد.
اسکرین شاتها نیز برای افزایش نرخ تبدیل بسیار مهم هستند، به ویژه سه اسکرین شات اولیه در نتایج جستجوی اپ استور. گاهی اوقات، استفاده از حالت افقی (معمولاً در بازیها) نیز موثر است. آزمایش A/B برای انتخاب بهترین ترکیب اسکرین شاتها توصیه میشود.
ویدیوهای تبلیغاتی (گوگل پلی) و پیشنمایش (اپ استور) اگرچه اختیاری هستند، اما میتوانند تاثیر چشمگیری بر نرخ تبدیل داشته باشند. ویدیوها باید به صورت خلاصه (حداکثر 30 ثانیه) ویژگیها و مزایای اصلی اپلیکیشن را نمایش دهند. این نوع محتوا برای بازیها و اپلیکیشنهای پیچیده مناسبتر است. همچنین، توجه به این نکته مهم است که بسیاری از کاربران ویدیوها را بدون صدا تماشا میکنند، بنابراین انتقال پیامهای کلیدی به صورت بصری ضروری است.
توصیه میشود ویدیوهای مختلف را برای گوگل پلی و اپ استور آزمایش کنید، زیرا کاربران اندروید تمایل بیشتری به تماشای ویدیو دارند.
نرخ تبدیل در ASO به عنوان درصد کاربرانی که پس از بازدید از صفحه محصول اپلیکیشن، آن را دانلود میکنند، تعریف میشود. بهینهسازی نرخ تبدیل لیستهای فروشگاه اپلیکیشن در حوزه اپلیکیشنهای موبایل و اپ استورها، عنصری حیاتی در بهینهسازی اپ استور محسوب میشود. لازم به ذکر است که گوگل پلی و اپ استور معیارهای متفاوتی را گزارش میکنند و در نتیجه، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) این دو پلتفرم متفاوت است. در حالی که کنسول گوگل پلی تعداد نمایشهای اپلیکیشن را از نتایج جستجو ارائه نمیدهد، این داده در اپ استور کانکت در دسترس است. از این رو، پایش و نظارت بر KPIها و معیارهای ASO اپلیکیشن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نرخ تبدیل اپلیکیشن به عنوان معیاری برای سنجش میزان محبوبیت اپلیکیشن نزد کاربران، نقشی کلیدی در الگوریتمهای اپ استورها ایفا میکند. افزایش سرعت دانلود اپلیکیشن یکی از عوامل مهم در بهبود رتبههای ارگانیک است. بهینهسازی صفحه محصول به منظور افزایش نرخ تبدیل از بازدید یا نصب به دانلود، منجر به بهبود جایگاه اپلیکیشن در نتایج جستجو میشود. ترکیب استراتژیهای حفظ کاربر با تلاشهای بهینهسازی نرخ تبدیل، نتایج مطلوبتری را به همراه خواهد داشت.
برای بهبود نرخ تبدیل، لازم است تمامی اجزای تشکیلدهنده صفحه محصول اپلیکیشن مورد بررسی و بهینهسازی قرار گیرند. اسکرینشاتها به عنوان کانال اصلی انتقال اطلاعات و پیامهای کلیدی، از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
آیکون، عنوان و زیرعنوان اپلیکیشن نیز در ایجاد اولین برداشت از اپلیکیشن و افزایش نرخ کلیک از صفحه نتایج جستجو به صفحه محصول نقش مهمی ایفا میکنند. این عناصر بر نرخ تبدیل نیز تاثیرگذار هستند.
پیش نمایش ویدیویی به ویژه برای اپلیکیشنهای دارای ویژگیهای متعدد و بازیها، میتواند در افزایش نرخ دانلود موثر باشد. با این حال، این عنصر اختیاری است.
با توجه به زمان کوتاه بازدید کاربران از صفحه محصول، توضیحات متنی تاثیر کمتری بر نرخ تبدیل دارند؛ با این وجود، نگارش جذاب توضیحات همچنان توصیه میشود.
لازم به ذکر است که نرخ تبدیل اپلیکیشن بر عملکرد کمپینهای تبلیغاتی نیز تاثیرگذار است. در کمپینهای تبلیغاتی گوگل و اپل، عناصر موجود در لیستهای فروشگاه اپلیکیشن به عنوان بخشی از تبلیغات به کاربران نمایش داده میشوند. بنابراین، نرخ تبدیل پایین در محیط ارگانیک، احتمالاً منجر به عملکرد ضعیف کمپینهای تبلیغاتی خواهد شد.
فصلبندی و اثرات مرتبط با آن میتواند به طور چشمگیری بر موفقیت یک اپلیکیشن تأثیرگذار باشد. اپلیکیشنهایی که در حوزههای دارای نوسانات فصلی فعالیت میکنند، نیازمند استراتژیهای متناسب با این تغییرات هستند.
به عنوان مثال، اپلیکیشنهای ورزشی مرتبط با تنیس با افزایش علاقه مخاطبان در زمان برگزاری مسابقات مهم روبرو میشوند. همچنین، اپلیکیشنهای حوزه تناسب اندام و کاهش وزن معمولاً در ابتدای سال با افزایش تقاضا مواجه هستند.
آگاهی از تأثیر فصلبندی بر دانلود یا درآمد اپلیکیشن، اهمیت بهینهسازی متادیتا با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط و بهروزرسانی تصاویر و آیکونها بر اساس فصل یا مناسبتهای خاص را برجسته میکند.
تست عناصر یک اپلیکیشن برای دستیابی به نرخ تبدیل بالاتر و افزایش دانلودها، مهارت ضروری متخصصان ASO است. تست A/B به ویژه برای اتخاذ تصمیمات طراحی مبتنی بر داده حیاتی است. آیکون و اسکرینشاتهای اپلیکیشن میتوانند با طراحی بر اساس بازخورد واقعی کاربر، نرخ تبدیل را بهطور قابل توجهی بهبود بخشند.
به دلیل گستردگی و تنوع احتمالی، تست A/B نیازمند رویکردی سیستماتیک و عملیاتی است. مراحل زیر برای اجرای آزمایشی روان و با نتایج معنادار توصیه میشود:
تعیین بهترین زمانبندی برای بهروزرسانی لیستهای اپ استور شما یکی از عوامل کلیدی برای سئو اپ استور (ASO) محسوب میشود. بروزرسانیهای بیش از حد میتوانند روند ایندکس کردن کلمات کلیدی جدید توسط الگوریتمهای جستجو را کند کنند، در حالی که بروزرسانیهای کم نیز ممکن است فرصتهای رشد را از دست بدهند.
برای حداکثر بهرهوری از ASO، اپلیکیشن خود را در زمانهای مناسب بهروزرسانی کنید؛ مثلاً برای استفاده از روندهای فصلی (مانند محتوا یا رویدادهای مرتبط با تعطیلات)، بهبود نرخ تبدیل، یا انتشار ویژگیهای جدید پس از آزمایشهای A/B.
مدت زمان بین بروزرسانیها در گوگل پلی و اپ استور متفاوت است. برای گوگل پلی، توصیه میشود هر 6 تا 8 هفته یک بار بروزرسانی کنید تا زمان کافی برای ایندکس شدن کلمات کلیدی جدید، تخصیص رتبهبندی کلمات کلیدی جدید و تثبیت موقعیتهای رتبهبندی با نوسانات کمتر وجود داشته باشد. الگوریتم اپ استور سریعتر سازگار میشود و امکان بروزرسانی هر چهار هفته یک بار را فراهم میکند، اما تأثیر هر بروزرسانی معمولاً کوتاهتر است.
نکته مهم این است که بروزرسانی یک نسخه زبانی میتواند بر رتبهبندی نسخههای محلی دیگر تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، بروزرسانی زبان انگلیسی بریتانیایی میتواند بر چندین نسخه محلی اپ استور تأثیر بگذارد.
نکات کلیدی:
با در نظر گرفتن دقیق این عوامل، توسعهدهندگان اپلیکیشن میتوانند زمانبندی بروزرسانیهای خود را بهینه کرده و کشف و دیدهشدن اپلیکیشن خود را افزایش دهند.
بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO) اصول کلیای دارد که برای تمامی انواع اپلیکیشنها، صرف نظر از دسته یا فروشگاه اپلیکیشنی که در آن حضور دارند، قابل اعمال است. با این حال، بازیهای موبایل به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد خود نیازمند توجه خاصی هستند.
طبق آمار استاتیستا، بازیهای موبایل تقریباً نیمی از درآمد جهانی اپلیکیشنها را تشکیل میدهند. تنوع بینظیر ژانرها، زیرژانرها، حالتهای بازی و مدلهای کسب درآمد در بازیهای موبایل، ویژگیهای مهمی را آشکار میکند که تأثیر بسزایی بر ASO دارند. برای مثال:
به دلیل تعداد زیاد ژانرها و سبکهای بازی، بازیهای موبایل به شدت به کلمات کلیدی عمومی وابسته هستند. اهمیت گیمپلی و مکانیک بازیها باعث میشود ویدیوهای پیشنمایش برای آنها بسیار مفیدتر از سایر اپلیکیشنها باشند که ممکن است حتی به ویدیو نیازی نداشته باشند. بازیهای موبایل بیشتر از سایر اپلیکیشنها از اسکرینشاتهای افقی استفاده میکنند و نیاز به بهینهسازی برای دستگاههای مختلف دارند، زیرا بسیاری از آنها ممکن است روی تبلت بهتر از گوشی تجربه شوند. فصلها و تعطیلات، مرتبط با رویدادهای مختلف درونبرنامهای، برای بازیها حیاتی هستند و بهروزرسانیها ابزار اصلی برای جذب مجدد کاربران فعلی محسوب میشوند.
علاوه بر این، بازیهای موبایل اغلب دارای چرخه عمر کوتاهتری نسبت به اپلیکیشنهای دیگر هستند، که این امر اهمیت سرعت و چابکی در استراتژی ASO را افزایش میدهد. همچنین، جوامع بازیکنان فعال و پرشور، فرصتهای منحصر به فردی را برای تعامل و بازخورد ایجاد میکنند که میتواند به بهبود ASO کمک کند. در نتیجه، یک استراتژی ASO موفق برای بازیهای موبایل نیازمند درک عمیق از رفتار کاربران، روندهای بازار و ویژگیهای خاص این صنعت است.
برای دستیابی به موفقیت در بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن (ASO)، اتخاذ رویکردی مبتنی بر داده امری حیاتی است. انتخاب کلمات کلیدی مؤثر برای بهبود رتبهبندی ارگانیک و تصمیمگیریهای طراحی هوشمندانه، هر دو به دادههای دقیق نیازمند هستند.
متخصصان ASO معمولاً از منابع اطلاعاتی متنوعی برای برنامهریزی استراتژیهای خود بهره میبرند. برخی از مهمترین و پرکاربردترین این ابزارها عبارتند از:
اگرچه دادههای ارائه شده توسط MMP برای اجرای یک استراتژی ASO قوی بسیار مهم هستند، اما منابع دیگری نیز وجود دارند. برای مثال، نتایج تست A/B اطلاعات دقیق درباره رفتار کاربران را فراهم میکند. حتی مطالعه مقالات و گزارشهای مرتبط با روندهای طراحی ASO میتواند زمانبر بودن فرآیند ایده پردازی را کاهش دهد.
جمعآوری و پردازش حجم بالای اطلاعات میتواند چالشبرانگیز باشد. به همین دلیل، اغلب متخصصان از ابزارهای ASO شخص ثالث استفاده میکنند تا به دادههای مورد نیاز خود با سهولت دسترسی پیدا کرده و کارایی خود را افزایش دهند.
برای آغاز فرآیند بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن، توصیه میشود از یک چک لیست ASO برای فعالیتهای روزانه استفاده کنید. در App Radar، ما معمولاً با نگاهی جامع به کمپینهای مشتریان میپردازیم و از الگوی زیر بهره میبریم.
این چک لیست به شما کمک میکند تا یک استراتژی جامع برای بهینهسازی فروشگاههای اپلیکیشن تدوین کنید و نتایج بهتری کسب کنید.
اشتباهات رایج در نصب و تنظیمات آنالیتیکس ۴
متغیر Click Element در گوگل تگ منیجر