قانون مور (Moore’s Law) چیست و چرا در مارکتینگ اهمیت دارد؟

قانون مور چیست؟ اهمیت قانون Moore در مارکتینگ

در دنیای امروز که همه‌چیز با سرعتی باورنکردنی در حال تغییر است، درک مفهوم رشد نمایی و نقش آن در فناوری، می‌تواند به ما کمک کند تا آینده‌ی مارکتینگ دیجیتال را بهتر پیش‌بینی کنیم. یکی از مفاهیم کلیدی در این زمینه، قانون مور (Moore’s Law) است؛ قانونی که بیش از نیم قرن الهام‌بخش رشد فناوری بوده و هنوز هم پیامدهای آن بر کسب‌وکارها قابل مشاهده است.

قانون مور چیست و چرا برای ما مهم است؟

قانون مور در دنیای فناوری به این معناست که قدرت پردازش دو برابر و هزینه‌ها نصف می‌شوند، تقریباً هر دو سال یک‌بار. این همان دلیلی است که امروز می‌توانیم هزاران آهنگ را در جیب‌مان داشته باشیم، با جی‌پی‌اس در ماشین‌مان مسیر‌یابی لحظه‌ای انجام دهیم، یا با اینترنت خانگی‌مان فیلم‌ها را با کیفیت بالا تماشا کنیم.

اما نکته‌ی کلیدی اینجاست: نوآوری در فناوری قرار نیست متوقف شود؛ برعکس، با شتاب بیشتری ادامه پیدا می‌کند.

اگر فقط کمی با مفهوم قانون مور آشنا شوید، خیلی زود متوجه خواهید شد که سال‌های پیش رو، موجی از تغییرات بی‌سابقه را به همراه خواهند داشت. در یک اقتصاد سنتی، معمولاً افزایش کیفیت با افزایش هزینه همراه است. اما در دنیای فناوری، با گذر زمان، محصولات نه‌تنها بهتر، بلکه ارزان‌تر هم می‌شوند، مزیتی که در سایر صنایع، تقریباً غیرممکن است.

بیشتر بخوانید: قانون ۷ در بازاریابی

ریزتراشه‌ها؛ قلب تپنده فناوری‌های دیجیتال

اگر کامپیوتر یا گوشی هوشمند دارید، بدانید که قلب آن دستگاه، یک پردازنده است که کار پردازش داده‌ها را انجام می‌دهد. اما راز قدرت این پردازنده‌ها در ترانزیستورها نهفته است؛ اجزای بسیار کوچکی که با کنترل جریان برق، امکان انجام محاسبات پیچیده را فراهم می‌کنند. هر ترانزیستور مثل یک کلید خاموش و روشن عمل می‌کند که در ترکیب با میلیون‌ها (یا میلیاردها!) ترانزیستور دیگر، مغز دیجیتالی دستگاه شما را می‌سازد.

حالا یک سؤال: به نظرتان پردازنده لپ‌تاپ شما چند ترانزیستور دارد؟ هزار؟ صد هزار؟ شاید یک میلیون؟

اگر از یک لپ‌تاپ یا گوشی میان‌رده به بالا استفاده می‌کنید که در چند سال اخیر تولید شده، به احتمال زیاد پردازنده آن بین یک تا دو میلیارد ترانزیستور دارد! البته این ترانزیستورها آن‌قدر کوچک هستند که حتی با قوی‌ترین میکروسکوپ‌ها هم به‌سختی دیده می‌شوند؛ چون هرکدام فقط چند ده اتم سیلیکونی عرض دارند.

از ۲٬۳۰۰ ترانزیستور تا ۱۰ میلیارد؛ یک جهش تاریخی

برای درک بهتر این رشد، کافی‌ست نگاهی به گذشته بیندازیم:

  • در سال ۱۹۷۳، پردازنده Intel 4004 تنها ۲٬۳۰۰ ترانزیستور داشت.
  • در سال ۱۹۸۱، پردازنده WDC 65C02 با ۱۱٬۵۰۰ ترانزیستور عرضه شد.
  • در سال ۱۹۹۳، Intel Pentium با ۳.۱ میلیون ترانزیستور انقلابی در سرعت کامپیوترها ایجاد کرد.
  • و در سال ۲۰۱۵، پردازنده SPARC M7 با ۱۰ میلیارد ترانزیستور رکوردی تازه ثبت کرد.

این رشد خیره‌کننده را چه کسی پیش‌بینی کرده بود؟ گوردون مور.

رشد نمایی چیست؟

اگر در درک مفهوم «رشد نمایی» دچار سردرگمی هستید، اجازه دهید یک سنجاب ساده به کمکتان بیاید!

تا اواخر دوره ویکتوریایی، اصلاً چیزی به نام سنجاب خاکستری در بریتانیا وجود نداشت. آن زمان، پارک‌ها و جنگل‌های انگلستان پر بود از سنجاب‌های قرمز بومی، نه سنجاب‌های خاکستری آمریکایی.

اما همه‌چیز در دهه ۱۸۷۰ تغییر کرد؛ زمانی که برخی از زمین‌داران ثروتمند بریتانیایی تصمیم گرفتند این سنجاب‌های خاکستری را به عنوان حیوانات زینتی به ملک‌هایشان وارد کنند. این موجودات کوچک و بامزه خیلی زود با محیط جدیدشان سازگار شدند، و به‌سرعت رقبای قرمزرنگ بومی خود را کنار زدند. در کمتر از ۱۵۰ سال، جمعیت این گونه مهاجر از چند عدد به حدود ۲.۵ میلیون رسید.

چرا این مثال مهم است؟

برای درک رشد نمایی، این مثال دقیقاً همان چیزی است که نیاز دارید. فرض کنیم که میزان تولد و مرگ‌ومیر سنجاب‌ها در طول نسل‌ها تقریباً ثابت باقی مانده است. آنچه تغییر می‌کند، «مقدار عددی رشد» در هر نسل است که به‌طور چشمگیری بیشتر می‌شود.

تصور کنید رشد جمعیت به‌صورت دوبرابری در هر نسل باشد و ما فقط با دو سنجاب شروع کنیم. در نسل دوم، تعداد آن‌ها به چهار می‌رسد – افزایش دو عددی. سپس در نسل بعد، از چهار به هشت – افزایش چهار عددی. همین‌طور ادامه پیدا می‌کند. این دقیقاً همان الگویی است که در مدل رشد نمایی دیده می‌شود: الگویی که با یک فرمول ریاضی ساده قابل‌توصیف است.

کجاها رشد نمایی اتفاق می‌افتد؟

رشد نمایی پدیده‌ای نیست که فقط به دنیای حیوانات محدود باشد. این نوع رشد در حوزه‌های مختلفی رخ می‌دهد:

  • گسترش ویروس‌ها (مثل آنچه در دوران کرونا دیدیم)
  • واکنش‌های زنجیره‌ای هسته‌ای
  • افزایش نویزهای بلندگوها در یک کنسرت محلی وقتی فیدبک ایجاد می‌شود
  • و البته افزایش تعداد ترانزیستورها در پردازنده‌ها طبق قانون مور (Moore’s Law)

در دنیای بازاریابی دیجیتال نیز نمونه‌هایی از رشد نمایی دیده می‌شود. از رشد ناگهانی مخاطبان یک پیج اینستاگرام تا ویروسی شدن یک ویدئو یا افزایش لاین‌آپ‌های تبلیغاتی در کمپین‌های اتوماسیون‌شده، همه و همه می‌توانند در مسیر نمایی رشد کنند، اگر درست هدایت شوند.

قانون مور (Moore’s Law) و رشد نمایی چه تأثیری بر دیجیتال مارکتینگ دارند؟

درک عمیق‌تر از «قانون مور» به ما کمک می‌کند تا با چشم‌انداز بهتری به آینده بازاریابی دیجیتال نگاه کنیم. این قانون، که در اصل به حوزه تکنولوژی مربوط می‌شود، نشان می‌دهد سرعت پیشرفت فناوری مثل رشد جمعیت، به‌شکل نمایی اتفاق می‌افتد. یعنی تغییرات نه به‌آرامی و خطی، بلکه با شتابی مضاعف پیش می‌روند.

در نگاه اول شاید به‌نظر برسد که این موضوع ربط مستقیمی به دیجیتال مارکتینگ ندارد. اما در واقعیت، هر بازاریاب دیجیتال باید درک درستی از سرعت تغییرات تکنولوژیک داشته باشد. چرا؟ چون هم‌زمان با جهش‌های فناوری، رفتار کاربران، ابزارها، پلتفرم‌ها و الگوریتم‌ها نیز به‌سرعت تغییر می‌کنند.

به‌عبارت دیگر، آنچه امروز در حوزه تبلیغات، سئو یا تولید محتوا کارآمد است، ممکن است چند سال بعد دیگر جواب ندهد. پس اگر دیجیتال مارکتر هستید و فکر می‌کنید هنوز تا تحول بعدی در این حوزه زمان زیادی باقی مانده، بد نیست دیدگاهتان را بازنگری کنید. تغییر بزرگ بعدی شاید خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کنید فرا برسد.

رشد نمایی را در DNA کسب‌وکارتان بکار بگیرید

حالا تصور کنید اگر خود کسب‌وکار شما هم بتواند با همان منطق رشد نمایی رشد کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ یعنی نه رشد آهسته و خطی، بلکه جهش‌هایی منظم و سریع در جذب مشتری، فروش یا گسترش بازار.

ایجاد چنین وضعیتی رؤیایی نیست، اما نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و نگاهی سیستماتیک به فرآیند رشد است. شما می‌توانید این چشم‌انداز را به واقعیت نزدیک کنید، به‌شرطی که استراتژی رشد نمایی را از ابتدا در بافت و ساختار کسب‌وکارتان بگنجانید.

اما چطور؟
با چند اقدام ساده و در عین حال اصولی:

  • تناسب منابع انسانی با اهداف رشد: برای مثال، نسبت زمانی که تیم شما صرف جذب مشتری می‌کند را با زمانی که صرف انجام کارهای درآمدزا (مثل اجرای پروژه‌ها یا فروش) می‌شود، بسنجید و این نسبت را به‌طور مستمر پایش و بهینه‌سازی کنید.
  • شناسایی مؤلفه‌های رشد: ببینید چه چیزهایی در کسب‌وکار شما عامل رشد هستند؟ آیا یک ویژگی خاص محصول‌تان؟ نوعی کانال جذب کاربر؟ برندینگ شخصی بنیان‌گذار؟ همان ویژگی‌ها را به بخشی از فرآیند اصلی کارتان تبدیل کنید، نه فقط یک اتفاق موقت یا تصادفی.

در اکوسیستم ایران، کسب‌وکارهایی که رشد سریعی تجربه کرده‌اند (مثل دیجی‌کالا یا اسنپ در سال‌های اولیه)، معمولاً چنین نگرشی در زیرساخت‌های عملیاتی خود داشته‌اند؛ یعنی آنچه باعث رشدشان می‌شده را در مرکز مدل کسب‌وکارشان قرار داده‌اند.

در دنیای دیجیتال، هیچ‌وقت خیلی راحت نباش!

یکی از قوانین نانوشته دنیای دیجیتال مارکتینگ این است:
تخصصی عمل کن، اما برای تغییر هم آماده باش.

امروزه بسیاری از کسب‌وکارها و فریلنسرها بر اساس مدل «T-Shaped» شناخته می‌شوند؛ یعنی افرادی که دانش عمومی نسبتاً خوبی از حوزه‌های مختلف دارند (بازوی افقی T) اما در یک زمینه خاص، بسیار عمیق و متخصص هستند (بازوی عمودی T).

این مدل تخصصی بودن، کمک می‌کند تا:

  • در بازار رقابتی دیده شوید،
  • در نتایج جست‌وجوی گوگل رتبه بهتری کسب کنید،
  • و مشتری‌هایی پیدا کنید که دقیقاً به تخصص شما نیاز دارند.

اما همین تخصص، اگر بیش‌ازحد محدود و وابسته به یک «ترند زودگذر» باشد، می‌تواند در بلندمدت برایتان دردسرساز شود. در نظر بگیرید اگر فقط روی یک پلتفرم خاص (مثلاً اینستاگرام) تمرکز کرده باشید، و آن پلتفرم طی چند سال افت کند یا فیلتر شود، چه بلایی سر کسب‌وکار شما می‌آید؟

پس دو نکته مهم را فراموش نکنید:

  1. تخصص لازم است، اما باید عمر مفید داشته باشد. روی حوزه‌ای سرمایه‌گذاری کنید که حداقل برای ۵ تا ۱۰ سال آینده قابل اتکا باشد.
  2. به‌جای اینکه به یک موضوع خاص دل ببندید، به فکر گسترس آن باشید. مثلاً اگر متخصص تبلیغات گوگل هستید، بهتر است هم‌زمان مفاهیم استراتژی دیجیتال یا تحلیل رفتار کاربران را هم یاد بگیرید تا بتوانید در صورت نیاز مسیر خود را بهینه کنید.

در فضای مارکتینگ ایران نیز این موضوع بسیار دیده شده؛ افرادی که فقط روی یک مهارت خاص متمرکز بودند (مثل تلگرام مارکتینگ در سال‌های ۹۶-۹۷) و با تغییرات اکوسیستم، تقریباً از بازار حذف شدند.

به‌دنبال اثرات نمایی در بازاریابی دیجیتال باشید

همان‌طور که رشد تکنولوژی می‌تواند نمایی باشد، اثرگذاری یک کمپین دیجیتال هم می‌تواند از همین قانون تبعیت کند، البته اگر درست طراحی شده باشد.

در بازاریابی، ما همیشه دنبال نتایج قابل اندازه‌گیری هستیم؛ اما بعضی از محتواها و کمپین‌ها به‌جای رشد خطی، اثرگذاری تصاعدی دارند. یعنی یک پست یا ویدیو ممکن است در ابتدا بازخورد معمولی بگیرد، اما به‌مرور زمان با بازنشر، واکنش مخاطب، سیگنال‌های مثبت سئو و دیده‌شدن در کانال‌های مختلف، تبدیل به یک اهرم واقعی برای برند شود.

یک محتوای موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

  • قابل اشتراک‌گذاری است (Shareable)
  • بحث‌برانگیز یا احساسی است (Emotion-driven)
  • و از همه مهم‌تر، قابل گسترش و ماندگار است

مثلاً فرض کنید یک مقاله وبلاگی درباره‌ی مهاجرت یا راهنمای خرید طلا نوشته‌اید. اگر این محتوا هم از نظر سئو درست بهینه‌سازی شده باشد و هم ساختار روایی خوبی داشته باشد، می‌تواند به مرور زمان، ده‌ها یا صدها ورودی ماهانه از گوگل برای شما به ارمغان بیاورد. این یعنی رشد نمایی در ارزش محتوا.

چکار کنیم که محتوای ما چنین ارزشی پیدا کند؟

  1. ذهنیت بلندمدت داشته باشید. فقط به بازدید روز اول فکر نکنید.
  2. عوامل رشد را شناسایی و تقویت کنید. از لینک‌سازی گرفته تا تجربه کاربر.
  3. یک «معادله رشد» برای هر محتوا بسازید. ببینید چه مؤلفه‌هایی باعث می‌شوند یک پست عملکرد بهتری نسبت به بقیه داشته باشد؟ این‌ها را تحلیل کرده و در تولیدات بعدی لحاظ کنید.

در واقع، یک محتوای خوب مثل کاشتن بذر درخت بلوط است. شاید در ابتدا کوچک و بی‌اهمیت به‌نظر برسد، اما اگر مراقبت شود، روزی می‌تواند تبدیل به یک منبع پایدار جذب و ارزش‌افزایی برای برند شما شود.

چگونه برای پیشرفت سریع تکنولوژی در مارکتینگ دیجیتال آماده شویم؟

در سال‌های اخیر، بارها و بارها درباره لزوم آماده‌سازی دیجیتال مارکترها برای مواجهه با تحولات فناوری و دیجیتال صحبت شده. اما حالا وقت آن رسیده که کمی دقیق‌تر بررسی کنیم چطور باید این آمادگی را ایجاد کرد. اینکه چگونه آینده‌کسب‌وکارمان را در برابر تغییرات سریع، مقاوم کنیم، بسته به نوع مخاطب، حوزه تخصصی و مدل کسب‌وکار متفاوت است؛ اما برخی رویکردها وجود دارند که تقریباً برای هر کسب‌وکاری پایه‌ای محکم برای سازگاری با آینده خواهند بود:

۱. فرهنگ یادگیری مستمر را در تیم خود نهادینه کنید

یکی از کلیدی‌ترین استراتژی‌ها برای سازگاری با تحولات دیجیتال، ایجاد یک فرهنگ یادگیری مداوم در سازمان است. یادگیری در محیط کار تنها یک شعار زیبا نیست، بلکه یک مزیت رقابتی جدی است؛ هم باعث بهبود عملکرد نیروها می‌شود و هم برند کارفرمایی شما را تقویت می‌کند.

اما در عصر رشد نمایی تکنولوژی که قانون مور (Moore’s Law) به خوبی آن را توصیف می‌کند، یادگیری مستمر یک مزیت ساده نیست، بلکه یک ضرورت است. اگر تیم شما نتواند به‌سرعت خود را با ابزارها و فناوری‌های جدید تطبیق ندهد، احتمال عقب‌ماندن بسیار زیاد است.

چطور این فرهنگ را ایجاد کنیم؟

  • وقتی تکنولوژی جدیدی در حال ورود به بازار است، یکی از اعضای تیم (یا بیشتر) را مسئول یادگیری و تست آن کنید.
  • گزارش‌های هفتگی یا ماهانه از تازه‌ترین ترندها و نوآوری‌ها در بازاریابی دیجیتال تهیه و منتشر کنید.
  • موفقیت اعضای تیم در پیاده‌سازی نوآوری‌ها را درون سازمان برجسته کنید؛ این کار باعث انگیزه و الگوسازی خواهد شد.

مثلاً اگر قرار است از Google Analytics 4 استفاده کنید، به جای آنکه همه تیم منتظر آموزش رسمی بمانند، یک نفر را مسئول یادگیری عمیق کنید تا بقیه را آموزش دهد و در پروژه‌ها کمک کند. چنین رویکردی هم هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و هم سرعت تطبیق تیم را بالا می‌برد.

۲. انعطاف‌پذیری در شیوه کار: کلید بقا در دوران تغییرات سریع

قاعده معروف داروین می‌گه: «آن‌که قوی‌تر است باقی نمی‌ماند، بلکه آن‌که سازگارتر است.» این اصل نه فقط برای موجودات زنده، بلکه برای کسب‌وکارهای دیجیتال هم صدق می‌کنه.

با توجه به شتاب تغییرات تکنولوژی، ما در شرایطی قرار داریم که یا باید تکامل پیدا کنیم، یا از بازار حذف خواهیم شد. به همین دلیل، داشتن تیم‌هایی با ساختار منعطف، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورت است.

چرا متدولوژی Agile برای تیم‌های مارکتینگ دیجیتال مناسب است؟

یکی از روش‌های شناخته‌شده‌ای که به ایجاد انعطاف در تیم کمک می‌کند، چارچوب کاری Agile (چابک) است. این متد، در ابتدا توسط توسعه‌دهنده‌ها برای مدیریت پروژه‌های نرم‌افزاری طراحی شد، اما امروز در مارکتینگ، طراحی محصول، و حتی منابع انسانی هم به‌شدت محبوب شده.

ویژگی‌هایی که Agile را برای مارکترها مفید می‌کند:

  • همکاری میان‌بخشی را تقویت می‌کند؛ مثلاً تیم محتوا و تیم تبلیغات با هم روی یک کمپین کار می‌کنند.
  • کارها به صورت «اسپرینت»‌های کوتاه (معمولاً یک یا دو هفته‌ای) برنامه‌ریزی می‌شوند، که باعث سرعت، تمرکز و نتیجه‌محوری می‌شود.
  • تیم را تشویق می‌کند تا تمرکز خود را روی فعالیت‌هایی بگذارد که در حال حاضر بیشترین بازدهی را دارند.

در واقع Agile کمک می‌کند تیم شما هر هفته خود را با شرایط جدید بازار، تغییر رفتار کاربران یا ترندهای دیجیتال هماهنگ کند، بدون اینکه درگیر ساختارهای کند و سلسله‌مراتبی قدیمی شود.

چطور می‌تونیم سازمان خود را چابک‌تر کنیم؟

لزومی ندارد تمام ساختار کاری تیم‌تان را به کلی تغییر دهید. گاهی حتی اصلاحات جزئی می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. چند پیشنهاد ساده:

  • وابستگی بیش‌ازحد به یک ابزار خاص را کاهش دهید. مثلاً اگر تمام کمپین‌های شما فقط با یک پلتفرم اجرا می‌شوند (مثلاً فقط گوگل ادز)، این یک ریسک بزرگ است.
  • افراد با ذهن باز را به تیم اضافه کنید؛ کسانی که از تغییر نمی‌ترسند و با یادگیری چیزهای جدید راحت هستند.
  • فضا برای آزمون‌وخطا فراهم کنید؛ اجازه دهید افراد ایده‌های جدید را تست کنند، حتی اگر همیشه موفق نباشند.

در بازار ایران هم، بسیاری از تیم‌های استارتاپی (مثلاً در حوزه فین‌تک یا توریسم آنلاین) به‌خوبی از Agile برای مدیریت کمپین‌ها، طراحی تجربه کاربری و بهینه‌سازی عملکرد استفاده می‌کنند. چابکی دقیقاً همان چیزی‌ست که شما را در بازار پررقابت امروز زنده نگه می‌دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

دریافت مشاوره و آموزش

برای دریافت مشاوره نصب و راه اندازی آنالیتیکس 4 و ایونت ترکینگ از طریق گوگل تگ منیجر، از طریق شماره تماس زیر با من در ارتباط باشید.